موضوع: "تو ریحان خدایی"
نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان می دهد که انسان از دیرباز به مقوله آرایش، البته نه لزوما به معنای امروزین آن توجه داشته است. پس آرایش چه برای زن و چه مرد یا پیر و جوان قدمتی دیرینه دارد و با بشر همراه و همگام بوده است. برخی نظریه پردازان بر این باورند که آرایش در تاریخ اولیه بشر به جای آنکه مفهومی زنانه و مبتنی بر زیبایی شناسی باشد، بیشتر برای تفکیک هویت ها و تعلق های قبیله ای و طایفه ای به کار می رفته است. در جامعه های ابتدایی، هم زنان و هم مردان بدن های خود را تزیین می کردند، اما نه برای زیبایی. این پدیده به سبب نیازی بود که از شرایط کار در جامعه ابتدایی پیش از تاریخ سرچشمه می گرفت. در آنزمان هر فرد که به یک گروه خویشاوندی وابسته بود، می بایست با چنین شیوه ای نشانه گذاری می شد.
سمیر کومار معتقد است ، رد پای جراحی، آرایش و استفاده از محصولات معطر و بهداشتی را می توان در دوران اولیه بشر و نیز اعصار مصریان، یونانیان و رومیان یافت . انسان اولیه صورت خود را با رنگ های قرمز، قهوه ای و زرد- که از گل و لای و آرسنیک (شبه فلز سمی) بدست می آمد- نقاشی می کرد. از استخوان ها برای فر دادن موها استفاده می شد. آرایش، خال کوبی و زیورآلات، اطلاعات ضروری اجتماعی را با خود به همراه داشت.
اولین مردمانی که از لوازم آرایش (البته نه به شکل امروزی) استفاده می کردند، مصریان بودند. حدود سه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح برای مراسم مذهبی، عطریات و لوازم آرایشی مصرف می کردند.عصاره گیاهان را به بدن می مالیدند تا پوستی نرم و خوشبو داشته باشند.
باید فکری کرد. این فضای مجازی، یکهو آمد؛ بدون اینکه برایش فکر کرده باشیم؛بدون اینکه مبانیاش را بدانیم؛ بدون اینکه برای زندگی در آن، ایده داشته باشیم.
امروزه رقیبی به نام تربیت مجازی از قبیل شبکه اجتماعی و برنامک های موبایل جایگزین فضاهای تربیتی مدرسه ها و خانواده ها شده است . این امر تهدیدی جدی و نگران کننده برای والدین محسوب می شود.اگر به فکر نباشیم دیگر شاید فرصت جبران نسل تربیت شده فضای مجازی را نداشته باشیم.
فضای مجازی برای ما شده است وادی تیه؛ پر از آدم سرگردان. آدمهایی که تا دیروز نمیتوانستند با هم رابطه داشته باشند، امروز کلماتشان کنار هم آمده است. بعید میدانم کسی باشد که تلاش کرده باشد تمام رابطه را خلاصه کند در کلمات سیاهرنگ. اینجا تناسخ است و آدمها توی کلماتشان حلول کردهاند. کلمهها احساس دارند؛ شادند؛ غمگینند. زندگی مجازی، بسیاری از مرزهای زندگی واقعی را شکست؛ به بهانه اینکه کسی آدمهای پشت این کلمات را نمیبیند؛ اما واقعیت چیز دیگری است؛ زندگی مجازی، دیگر مجازی نیست و پشت همه کلماتی که نوشته میشود، آدمی نشسته است؛ مرد یا زن؛ دختر یا پسر.
ما در حال گذر هستیم. آدمهای در حال گذار، بیشترین آسیب را خواهند دید. آسیبهای فضای نت، بسیار است. هنوز ما در این فضا سرگردانیم و برای زندگیاش برنامهای نریختهایم و انگار فکری هم نکردهایم. برای نسل بعد، زندگی مجازی، بخشی از واقعیت زندگی انسانی است؛ اما برای ما بیشتر یک تفریح است و در بهترین حالت، مرجعی برای پژوهش. ما هنوز نمیدانیم به کجا میرویم.
در جامعه واقعی ارزشی ما که بر اساس عفاف و حجاب تنظیم شده، رابطه میان دو جنس مخالف، محدود به ضروریات عرفی بوده است. فضای مجازی، بسیاری از این حدود را شکست؛ مثل کامنت گذاشتن و یا لایک زدن برای جنس مخالف. باید جایگاه عفاف در تنظیم روابط مجازی هم مشخص شود. به نظر میآید که در فضای مجازی، باید بحث عفاف را مطرح کرد.
بد نیست حداقل در روز عفاف و حجاب حتی شده برای یک روز هم فکری به حال عفاف مجازی داشته باشیم
و اثرات متقابل عفاف دنیای واقعی و مجازی را بهتر و دقیق تر بسنجیم
نوشته جناب آقای صدیق از کارشناسان حوزه سواد رسانه ای
شهید آیت الله شیخ محمد تقی بافقی از علمای برحسته یزد توانست با شجاعت تمام در برابر کشف حجاب رضا خانی بایستد و اجرای این قانون را هشت سال به تعویق بیندازد.
رضا خان در سفر به ترکیه و دیدار با آتاترک تصمیم به کشف حجاب زنان ایران گرفت و ابتدا با کشف حجاب زنان درباری و خانواده خود می خواست با علنی کردن آن قانون کشف حجاب را اجرایی کند. در نوروز 1306 در زمان تحویل سال که جمعیت کثیری از مردم در حرم و اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) حضور یافته بودند؛ همسر رضا خان با سر برهنه به همراه ملازمانش قصد ورود به حرم را داشت. آیت الله شیخ محمد تقی بافقی که در آن زمان پس از بازگشت از نجف به ایران، تولیت آستان مقدس حضرت معصومه(سلام الله علیها) را عهده دار بود، به محض اطلاع از ورود بی حجاب همسر رضا خان دستور ممانعت از ورود وی و همراهانش را صادر کرد، وقتی خبر به تهران رسید این موضوع که برای رضا خان و اهداف شوم او گران تمام شده بود، بلافاصله فردای آن روز به همراه گارد سلطنتی به حرم آمد و شیخ را مورد ضرب و شتم قرا رداد و به منطقه ری تبعید کرد. این واقعه زمانی اتفاق افتاد که چند ماهی از دستور رضا خان مبنی بر تعطیلی حوزه های علمیه اصفهان، مشهد و برخی شهرهای ایران می گذشت و رضا خان منتظر فرصتی برای تعطیلی حوزه علمیه قم بود. رضا خان تصور می کرد پس از واقعه ضرب و شتم شیخ با واکنش تند حوزه علمیه قم و علما مواجه می شود و بهانه ای برای تعطیلی حوزه قم می یابد. ولی از آنجایی که شیخ بافقی صاحب کرامت بود و چندین سال قبل از روی کارامدن رضا خان به وی گفته بود روزی را می بینم که خون ها می ریزی و چادر از سرزنان می کشی؛ به نیت قلبی رضا خان پی برد و علما را به سکوت دعوت کرد بنابراین حوزه علمیه قم با تیزبینی شیخ به کار خود ادامه می داد. سالها شیخ بافقی بر اثر جراحات رضا خانی بیمار بود و رضا خان پس از آن واقعه نتوانست تا هشت سال قانون کشف حجاب را تا1314 شمسی به صورت علنی اجرایی کند.
ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)
پس کسانی که از حجاب فراری اند،
و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم
و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و
از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است
که اسلام ایجاد کرده.
اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.
حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.
منبع:سایت khamenei.ir