رهبر انقلاب در بیانات خود در دیدار با اقشار مختلف مردم فرمودند:نتیجهی نفوذ آمریکا بر یک کشور و تسلّط آمریکا بر یک کشور، این است.بنابراین آنچه مهم است، تکیهی به ظرفیّت داخلی است.
گاهی دشمنان موانعی ایجاد میکنند. بله، عاقلانه است که انسان برود با تدبیر، این موانع را برطرف کند، امّا به دشمن اطمینان نمیشود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهای و برجام است که امروز مسئولین دستگاه دیپلماسی خود ما و همان کسانی که در این مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همینها دارند میگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسئولین خود برجام دارند میگویند. این حرفی است که بنده البتّه از یک سال پیش و یکسالونیم پیش، مرتّب تکرار کردم که به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد -بعضیها سختشان بود قبول کنند- امّا امروز خود مسئولین ما [میگویند]. همین هفتهی گذشته، مسئولین محترم مذاکره[کنندهی] ما با طرفهایشان در اروپا جلسه داشتند؛ همین حرفها را مسئولین ما به آنها گفتند و آنها جواب نداشتند؛ گفتند شما این نقض عهد را کردید، این تخلّف را کردید، این کاری را که باید انجام میدادید انجام ندادید، از پشت سر اینجور تخریب کردید، آنها هم جوابی نداشتند بدهند؛ شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالیکه] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بتدریج، یواش یواش دارد درست میشود! مگر بحث سرِ یواش یواش بود؟ آن روز مسئولین، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همهی تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟ در این شش ماه دولت محترم کم میتوانست کار بکند اگر چنانچه این خباثت آمریکاییها نبود؟ این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه.
وقتیکه ملّت ایران توانست خود را به آن نقطهای برساند که بتواند بهعنوان یک ملّت مُسلمِ به معنای حقیقی کلمه خود را به دنیا نشان بدهد، این بزرگترین تبلیغ اسلام است؛ ملّتهای دیگر هم روانهی همین طرف خواهند شد و تشکیل امّت بزرگ اسلامی که مایهی عزّت و مایهی ترویج اسلام در سراسر جهان است، اتّفاق خواهد افتاد؛ آن مدنیّت اسلامی که انتظارش را داریم که بتواند بر مدنیّت مادّی گمراهکننده و فاسد غربی غلبه پیدا کند، آن روز تحقّق پیدا خواهد کرد؛ مقدّمهاش اینجا است؛ مقدّمهاش این است که ما ملّت ایران بتوانیم به سمت الگو شدن پیش برویم. خب، همه باید همّت کنند؛ هم مسئولین باید همّت کنند، هم آحاد مردم باید همّت کنند. این قضیّه هم قضیّهی یکسال و دوسال نیست، قضیّهی بلندمدّت است؛ زمان میبرد؛ کمااینکه در تمدّن اسلامی [اگر] شما نگاه کنید، میبینید اوج تمدّن اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم است که از لحاظ علمی سرآمد است و بزرگان علما، محقّقین، فلاسفه، دانشمندان مادّی در دنیای اسلام به وجود آمدند که دنیا را توانستند پیش ببرند که بسیاری از این پیشرفتهای امروزِ غربیها مرهون آن حرکت است. خب، امروز البتّه سرعت ما بیشتر خواهد بود، ما سریعتر انشاءالله به آن نتیجه خواهیم رسید، لکن بالاخره زمانبَر است.
رهبر عزیز انقلاب در دیدار خود با اقشار مختلف مردم این گونه فرمودند:
جلسهی امروز ما یک جلسهی ویژهای است . گروههایی از مردم عزیز ما از چهار گوشهی کشور، از چند استان تشریف آوردهاند و جمع شدهاند؛ از جنوب شرق کشور تا شمال غرب کشور، اقوام مختلف، فارس، ترک، کُرد، بلوچ، در جمع امروز ما حضور دارند؛ این معنا دارد؛ معنایش این است که ایرانِ یکپارچه با اقوام مختلف و متعدّد، دارای یک هدفند؛ دارای یک مسیرند.ممکن است زبانها مختلف باشد، مذاهب مختلف باشد امّا اهداف عالی این ملّت یکسان است؛ همه میخواهند ایران عزیز را بهعنوان الگوی یک کشور اسلامی به دنیا معرّفی کنند. الگوی کشور اسلامی هم به معنای این نیست که در این کشور همهی مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّلاتند؛ نه، اینها هست، اینها معنویّت است امّا در کنار این معنویّت، پیشرفت مادّی هست، رشد علمی هست، توسعهی عدالت هست، کم شدن فاصلههای طبقاتی هست، برداشته شدن نمونهها و قلّههای اشرافیگری هست؛ خصوصیّت جامعهی اسلامی اینها است. آنوقت در یک چنین جامعهای، مردم خوشبختند، احساس امنیّت میکنند، احساس آرامش میکنند، به سمت اهداف عالیهی خود پیش میروند، خدا را عبادت هم میکنند، پیشرفت دنیوی هم نصیب آنها میشود؛ ملّت ایران دنبال یک چنین جامعهای است؛ همه این را میخواهند؛ شیعه و سنّی ندارد، کُرد و بلوچ و فارس و ترک ندارد، همه دنبال این هستند. خب، این میشود یک الگو؛ وقتی الگو شد، وقتی نمونهسازی شد، آنوقت ملّتهای دیگر مسلمان [هم] راه را پیدا میکنند.
منبع: سایت khamenei.ir
ماه ذیقعده که در آستانهی آن قرار داریم، اوّل ماههای حرام است. ماه حرام به معنای [ماه] احترام است؛ یعنی ماههایی که از نظر پروردگار عالم «مِنهآ اَربَعَةٌ حُرُم». چهار ماه را خدای متعال محترمتر از ماههای دیگر قرار داده است؛ با یک محدودههای مشخّصی از احکام که این احترام در چه چیزی و در چه امری است. مسلمانها از این تعلیم الهی هم باید درس بگیرند. ماه حرام -که ماه محترم الهی است به تعبیر عارف بزرگ مرحوم حاج میرزاعلی آقای قاضی (رضواناللهتعالیعلیه)- ماههایی است که مسلمانها بایستی با توجّه بیشتر به خدای متعال و تعبّد بیشتر، خودشان را آمادهی ورود در میدانهای حسّاس و مهمّ زندگی کنند. آنچه امروز برای ملّت ایران -این ملّت بزرگ و سرافراز- مطرح است، همین است که در راه پرافتخاری که در پیش گرفته است با قدرت، با سرعت، با عزّت، با سربلندی پیش برود و حرکت کند.
منبع:سایت khamenei.ir
همه چیز را برای تو مهبا کرده ام
قرار است همه و همه مسخر وجود توی انسان شوند
منه خالق برای توی سوگلی مخلوقاتم همه را فراهم کرده ام
پس من تو را بر همه ترجیح داده ام
خییییییلی هزینه تو کرده ام (همه را)
پس به من حق بده از تو انتظاراتی داشته باشم
انتظار از موجودی که تمام استعدادها را درونش باز سازی کرده ام،موجودی که تا عرش می تواند قدم بردارد
خودم پشتت هستم ، لشکر ملائکه را برایت بسیج کرده ام
کافی است فقط به تمام برنامه های دین ، بله بگویی و استوار بایستی وصبر کنی
بایستی بر سر بله ای که پیش تر گفتی ، همین
بهایش را می دهم
بهایی که اصلا انتظارت نمی رود
بهایی که با نگاه به فضل و رحمت و کرم خودم می دهم
نه به مقدار اطاعتت که اگر اینگونه بود
فکر نکنم چیزی به تو می رسید
پس سوگلی مخلوقاتم مقاومت کن در برابر هجمه های شیطان و نفس اماره ات
ابدیتت را می سازی
افق نگاهت را کمی انطرف تر از دنیا بیانداز
دلنوشته از لیلا خلدی نسب (طلبه حوزه حضرت حکیمه )
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺑﻮﺣﻨﯿﻔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ـ ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴّﻼﻡ ـ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩ،
ﺍﺑﻮﺣﻨﯿﻔﻪ ﮔﻮﯾﺪ: ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺗﻮﻗﻒ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻮﻓﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻥ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻬﯽ ﻛﻨﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ.
ﺍﻣﺎﻡ: ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﻧﺪ
ﺍﺑﻮﺣﻨﯿﻔﻪ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﻧﺪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯿﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯿﺪ⁉️
ﺍﻣﺎﻡ: ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻧﻬﺎﺋﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻛﻪ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ، ﻣﮕﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻦ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪﯼ، ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻧﻨﺸﺴﺘﯽ، ﻭ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﻨﻤﻮﺩﯼ⁉️
ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﯿﺎﺱ ﻓﺘﻮﺍ ﻣﯽﺩﻫﯽ⁉️
اﺑﻮﺣﻨﯿفه: ﺁﺭﯼ.
ﺍﻣﺎﻡ: ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻛﻪ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻛﺴﯽ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺩ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺪ
ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﻤﯽﻛﻨﻢ ﺯﯾﺮﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺁﻓﺮﯾﺪﯼ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺁﺗﺶﮔﺮﺍﻣﯽ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺍﺳﺖ
ﺳﭙﺲ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺑﻄﻼﻥ ﻗﯿﺎﺱ، ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
“ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ : « ﻣﻦ ﺁﺩﻡ ﺯﺭﻧﮕﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ» ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺣﮑﻢ ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﺖ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﮐﻨﺪ؛
ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ، ﮐﻼﻡ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻊ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ، ﭼﻨﺪﺑﺮﺍﺑﺮﺵ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ
ﺍﻭﻝ ﺫﻫﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﯾﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﺜﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﯽ؛ ﭼﻮﻥ زﯾﺮﺑﻨﺎﯼ ﻫﺴﺘﯽ، ﺗﻔﮑﺮ ﺍﺳﺖ .
ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﻋﺎﻟﯽ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ . ﻧﮕﺮﺵ ﻭ
ﺫﻫﻨﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺪﻩ ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺕ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﻧﮕﺮﺵ ﺗﻮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
حضرت (امیر علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «فعله قول»؛ سخن خدا همان کارهایی است که می کند، یعنی خدا با کارهایش با ما حرف می زند، شما هم با عملتان با خدا حرف بزنید،با عملتان به خدا بگویید: خدایا من علم ندارم، فهم ندارم، قدرت ندارم.
سجده و رکوع نماز، فعلی است که با آن فقر و جهل و عجز و نیستی خودمان را به خدا اظهار می کنیم. لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «الاسلام هو ٱلتسلیم و ٱلتسلیم هو ٱلیقین و ٱلیقین هو ٱلتصدیق و ٱلتصدیق هو ٱلاقرار و ٱلاقرار هو ٱلاداء و ٱلاداء هو ٱلعمل»: اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق کردن است و تصدیق همان اقرار نمودن است و اقرار همان به جا آوردن است و به جا آوردن همان عمل کردن است.
???? با خدا حرف بزن. گرچه امیدوارم با خدا و خوبان با لب حرف نزنی و با عملت حرف بزنی. دست محبت بر سر یتیم بکش و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم یتیم، شما هم دست محبتی بر سر من بکشید. به فقیر چیزی بده و با این عملت به خدا و خوبان بگو من هم فقیرم، شما هم به من بدهید. عیب اشخاص را بپوشان و ستر کن و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم عیوبی دارم، شما هم عیوب مرا بپوشانید و ستر کنید.
منبع :کتاب مصباح الهدی، صفحه 238(عارف بالله حاج اسماعیل دولابی)