رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بیاورد، اولین چیزى که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش!
لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطورى باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپور باشد!
اگر کسى جرأت مى کرد غیر از کلاه پهلوى – کلاهى که آن موقع با این عنوان شناخته مى شد – کلاه دیگرى سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزى بپوشد، باید کتک مى خورد و طرد مى شد. این چیزها را از غرب گرفتند!زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر – چادر که برداشته شده بود – اگر روسرى هم سرشان مىکردند و مقدارى جلوى چانه شان را مى گرفتند، کتک مى خوردند! چرا؟ براى اینکه در غرب، زنها سربرهنه مى آیند! اینها را از غرب آوردند. چیزى را که براى این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیرى که نیامد -هر ملتى بالاخره خصوصیات خوبى دارد- اینها را که نیاوردند.آنچه را هم که آوردند، بى دریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربى است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بایستى پذیرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّاى رشت ۱۲/۲/۱۳۸0
به نظر ما، بحثهایى که درباب پوشش زن مى شود، بحثهاى خوبى است که انجام مى گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثى در این زمینه هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه اینکه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مىتواند چادر باشد و – همانطور که عرض کردم – چادر بهترین نوع حجاب است.البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مىکنند، به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مىدهد!شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه کذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ»و همان هایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اینجاها وقتى نوبت به این کارها می رسد، بی بندوبارى خیلى بیشتر هم مى شود؛ کمااینکه در زمان شاه، بى بندوبارى اى که در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى کشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اینجا آنطورى نبود. آنطور که دیده بودیم و شنیده بودیم و مى دانستیم و مناظرى که از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حیرت مى کند که چرا بایستى اینگونه بشود؛ کمااینکه در خیلى از کشورهاى متأسفانه عقب مانده ى مسلمان و غیرمسلمان هم همینطور است. بنابراین، باید به دقت و با نهایت کنجکاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعایت کرد.
بیانات در دیدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان 10/4/ ۱۳۷۰،
در باره چیستی حجاب وپوشش زنان زیاد شنیده ایم ازطرفی اگر درجمعی بنشینیم درباره حجاب صحبت کنیم با انواع سؤ الات وشبهات روبه رو می شویم اما درخیلی ازموارد فقط کافی است که دریچه نگاهمان راعوض کنیم لزوم حجاب برزنان وتاثیرات مثبت آن درآرامش روانی فرد وجامعه برهیچ کس پوشیده نیست حتی بسیاری ازافراد غربی که مقید به دین اسلام نیستند نیز براهمیت حجاب تاکید کرده ان مثل بارون دو منتسکیو (ازمتفکران سیاسی فرانسه )که درکتاب روح القوانین می نویسد:
قوانین طبیعت حکم می کند زن خوددار باشد زیرا مرد تهور آفریده شده وزن نیروی خودار ی بیشتری دارد بنابراین تضاد بین آنها رامی توان با حجاب ازبین برد.
اماچرا وقتی صحبت از خانوم های چادری پیش می آید برخی ازمردم فکر می کنند که خانم های چادری افرادی نامنظم منزوی ویا اخمالو هستند ؟ واقعیت این است که آنها این توانایی را دارند که ضمن احترام به عرف وقانون بااستفاده ازرنگ ها ولباس هایی که مناسب حضور دراجتماع است وچشم هیچ بیینده ای راخیره نمی کند درکنار چادر آ رامش وانرژی مثبت رابه اطرافیان خود هدیه کنند نتیجه کار آنها زیباست وقتی دوچیز رابه هم پیوند می زنند یکی این که طبق فرموده امیرالمومنین(علیه السلام) زکات زیبایی راکه پاک دامنی است می پردازند:
زكاةُ الجمالِ العِفافُ.
امام علي - عليه السّلام - فرمودند: زكات زيبايي، عفت و پاكدامني است.
«تصنيف غررالحكم، ص 256، ح5409
واز طرفی پرداخت زکات دارایی شان راافزون می کند حالا آنان که زیبایی بیشتر می خواهند بسم الله ……..
منبع:مجله خانه خوبان ،شماره 89،ص 22
تو ز کرمنا بنی آدم ،شدی
جمله ای که بارها و بارها شنیدهایم
براستی این تناقص میان آن کرامت و این نا فرمانی زنان مسلمان
با که می تواند باشد
با خدایی که در اسلام زنان مسلمان را از فرش به عرش رسانید
لجبازی با
“لیضربن بخمرهن علی جیوبهن”
یا با
“یدنین علیهن من جلابیبهن”
لجبازی ست یا نا آگاهی
و اگر نا آگاهی ست چه نااگاهیه سوزناکی است.
دلنوشته از لیلا خلدی نسب
ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)
پس کسانی که از حجاب فراری اند،
و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم
و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و
از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است
که اسلام ایجاد کرده.
اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.
حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.
منبع:سایت khamenei.ir
از دوستان و آشنايان شهيد ابراهيم امير عباسي مي گويد:
«پسرم الان 28 سالش هست. آن روز كه با هم ابراهيم را ديديم، سال 1361 بود و پسرم هفت سال داشت. سوار ماشين بوديم كه من ابراهيم را در پياده رو ديدم. آخرين باري كه ديده بودمش بود. شنيده بودم ازدواج كرده است. سريع از ماشين پياده شديم. رفتم جلو و خيلي گرم شروع به احوال پرسي كردم. پسرم هم با ابراهيم دست داد و حالش را پرسيد. چند جمله اي بيشتر ردوبدل نكرده بوديم كه يك دفعه ديدم صورت ابراهيم سرخ شد. انگار از چيزي ناراحت شده باشد، رويش را برگرداند به طرفي ديگر. برگشتم يك نگاهي انداختم، ديدم زني بدحجاب و لاابالي، با سر و وضع ناجوري جلوي يك كيوسك تلفن ايستاده است. صداي ابراهيم مرا به خود آورد. داشت با ناراحتي مي گفت: «غيرت شوهرش كجا رفته؟ غيرت پدرش كجاست؟ غيرت برادرش كجا؟» بعد هم رو كرد به آسمان و با حال عجيبي گفت: «خدايا ! تو شاهد باش كه ما حاضر نيستيم چنين صحنه هايي را در اين مملكت ببينيم. مبادا به خاطر اينها به ما هم غضب كني و بلا بفرستي روي سرمان».
[حالا] 21 سال از آن روز مي گذرد. پسر من هنوز جمله به جمله آن حرف ها را به خاطر دارد و هنوز هم تحت تأثير همان يك برخورد با ابراهيم است».
منبع: كليد فتح بستان، سعيد عاكف، ص 24.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
شبی که مرا به معراج بردند در گروه عبور کردم که لب هایشان را با قیچی های آتشین می بریدند.
از جبرئیل پرسیدم : این ها کیانند؟
فرمود: اینها گویندگانی از اهل دنیا هستند که مردم را به کار نیک فرمان می دادند ولی خود را فراموش می کردند.
منبع: مستدرک، جلد ۱۲، صفحه ۳۰۵
علامه طباطبایی اهل مراقبه بود، یک وقت خدمت آن بزرگوار رسیدیم که دستور العملی به ما بدهد فرمود: مراقبه و محاسبه این حالت را، شخص سالک باید از ابتدای سیر و سلوک تا انتهاء ملتزم باشد.
فرمود آخر شب، قبل از خواب اعمالی را که در روز انجام داده اید بررسی کنید.
هر یک از اعمالتان که خوب بود خدا را برای آن حمد و سپاس گویید و توفیق انجام بهتر آن را در روز بعد از خداوند مسالت کنید.
اگر خدای ناکرده تقصیر و یا خطایی مرتکب شده بودید، فورا توبه کنید و تصمیم بگیرید که دیگر آن را انجام ندهید. اگر دیدید خلاف های شما متعدد است تصمیم بگیرید فردا آن را کم کنید. خلاصه فرمود: مراقبه و محاسبه باید همیشه باشد.
حتی در این اواخر که نمی توانست درست حرف بزند یکی از رفقاء از ایشان خواسته بود توصیه هایی بفرمایید باز فرمود: مراقبه، محاسبه
منبع: کتاب صراط حمید (دستور العمل های اخلاقی و عرفانی)، حمید کامران ماوردیانی