پاسخ اجمالی
در این آیات؛ گوشههایى از حالات روانى و نقاط ضعف اخلاقى افراد بیایمان و کمظرفیت در برابر مشکلات و ناراحتیها و قطع برکات الهى از طرفی و ظرفیت انسانهای نیکوکار از طرف دیگر تشریح شده است.
نتیجه جمعبندی مفاهیم آیات مورد بحث این است: گاهى خداوند به عنوان آزمایش، نعمتى را در اختیار انسان قرار میدهد و سپس آنرا از او میگیرد، در چنین حالتى معمولاً انسان دچار ناامیدى و ناسپاسى میشود؛ و گاهى هم خداوند پس از رنجى که به انسان رسیده گشایشى در زندگى او به وجود میآورد، در این حالت نیز نوع انسانها دچار شادمانى مغرورانه و خودستایى میشوند، به گمان اینکه این نعمت در اثر تلاش خود آنها به دست آمده است. در هر دو حالت، انسان از خدا غافل میشود، در حالت اول با ناامیدى و ناسپاسى، از خدا دور میشود و در حالت دوم با غرور و خودستایى، خدا را از یاد میبرد. در این میان، بندگان خوب خدا و آنها که ایمان و تقوا دارند و کارهاى شایسته انجام میدهند، حساب دیگرى دارند؛ آنها اسیر تمایلات نفسانى خود نمیشوند و همه چیز را از خدا میدانند.
پاسخ تفصیلی
در آیات مورد پرسش؛ گوشههایى از حالات روانى و نقاط ضعف اخلاقى افراد بیایمان و کمظرفیت در برابر مشکلات و ناراحتیها و قطع برکات الهى و پُرظرفیتی انسانهای نیکوکار تشریح شده است.[1]
«وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ»؛[2]
و اگر از جانب خویش، نعمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود!
در این آیه شریفه، از سرشت انسان سخن رانده، تا بفهماند صفتى که براى انسان ذکر شده خاص کفار نیست، بلکه صفت نوع بشر است.[3]
یکی از با ارزش ترین عبادت ها قرائت و خواندن قرآن است چنانچه این کار به اندازه ای اهمیت دارد که خداوند درباره آن می فرماید: «فَاقرَوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن؛ آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید.
معمولاً کسی که در مقام وصیت و سفارش است چیزهایی را سفارش می کند که مهم و سرنوشت ساز باشد. یکی از وصایای رسول خدا (صَلى الله عَلیه وَ آله) به امیرمومنان علی (عَلیه السَلام) تلاوت مستمرّ قرآن است، چنانچه فرموده اند:
وَ عَلَیکَ بِتَلاوَة القُرآن عَلی کُلِّ حالٍ؛ در همه حال و در هر شرایطی قرآن تلاوت کن. (شیخ حر عاملی. وسایل الشیعه، ج4: 825)
بسیاری از عبادات هنگام مریضی، مسافرت یا جهاد در راه خدا از انسان ساقط می شود و یا تخفیف پیدا می کند. اما خداوند تأکید می نماید در این موارد نیز سعی کنید تا می توانید قرآن بخوانید:
إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ؛ بزودی گروهی از شما بیمار می شوند و گروهی دیگر برای بدست آوردن فضل الهی و (کسب روزی) به سفر می روند و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می کنند (و از تلاوت قرآن بازمی مانند)، پس به اندازه ای که ممکن است از آن تلاوت کنید. (سوره مزمل: آیه 20)
همانگونه که انسان برای انجام کارهای روزانه برنامه تهیه می کند و هر روز صبح به برنامه اش نگاه می کند تا کارهای روزانه را مطابق آن انجام دهد، هر مسلمانی که می خواهد به قرآن عمل کند لازم است به طور مستمر و روزانه به قرآن مراجعه کند تا در پرتو دستورات و راهنمایی ها قرآن در دنیا و آخرت کامروا شود.
افَوِّضُ أمْري إلَي اللهِ إنَّ اللهَ بَصيرٌ باِلْعِبادِ
كار خود را به خدا سپردم؛ چراكه خداوند به حال بندگان بيناست.
بهترین انتخاب همسر
بهترين انتخاب، گزينش همراهي است كه تداوم وجود ما را در قالب وجود فرزندان ما به بهترين و خداييترين شكل ممكن تحقق ببخشد و ذريهاي موحد و شكرگزار نعمتهاي خداوندي و قدردان وجود و زحمات والدين به جا گذارد. حال براي تحقق اين چشم انداز از زندگي كه شايد از بزرگترين رسالتهاي ديني و انساني ما در قبال خداوند و بشريت است و جايگاه درجهبندي معيارهاي انتخاب چه شكل جديدي را بخود مي گيرد و ما براي چنين انتخابي از چه ميزان آگاهي، ظرفيت و توكل بايد برخوردار باشيم .
در آخر بهترين انتخاب، انتخابي است كه با اعتماد به خداوند و توكّل به او و سپردن ازدواج به او و تسليم او شدن و اطمينان و رضايت نسبت به او صورت گيرد و انجام دادن تمام وظايفي كه او در اين زمينه به ما سپرده است اعم از تعقل، تلاش، مطالعه و مشورت…
منبع: برگرفته از کتاب مطلع مهر
دکتر امیر حسین بانکی پور فرد
انتشارات حدیث راه عشق
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز دوازدهم
متن :
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین [1]
ترجمه :
اى خدا در این روز مرا به زیور ستر و عفت نفس بیاراى و به جامه قناعت و کفاف بپوشان و به کار عدل و انصاف بدار و از هر چه ترسانم مرا ایمن ساز به نگهبانى خود اى نگهدار و عصمت بخش خدا ترسان عالم.
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ
خدایا در ماه رمضان مرا بدو چیز زینت بده ؛ یکی : ستر و دیگری ؛ عفاف
ستر یعنی ؛ گناهان مردم را مخفی کن ، دنبال عیوب خویشتن باش ، خوشا بحال بنده ای که به عیب خودش می پردازد و به عیوب دیگران کاری ندارد [2]. اگر رفیق شما عیبی دارد به کسی نگو ! این عمل شما از مصادیق غیبت هست و عمل چهل روزه را از بین می برد[3] .
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ (46)
و ميان آن دو (بهشتيان و دوزخيان) حجابى است و بر اعراف، (بلندى ميان دوزخ و بهشت) مردانى هستند (از اولياى خدا) كه همه (اهل بهشت و جهنّم) را از سيمايشان مىشناسند و بهشتيان را كه هنوز به بهشت وارد نشدهاند، ولى اميدوارند، ندا مىدهند كه سلام بر شما باد.
نكته ها:
مراد از «حجاب» در اين آيه، شايد همان ديوارى باشد كه در آيه 13 سوره ى حديد مى خوانيم كه ميان بهشتيان و دوزخيان ديوارى زده مى شود كه سمت بيرونى آن، عذاب و قسمت درونى اش رحمت است. «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» «1»
«الْأَعْرافِ» جمع «عرف»، به معناى مكان بلند است. اين سوره نيز به خاطر همين آيه اعراف ناميده شده است و در قرآن تنها در همين مورد از اعراف و اهل آن سخن به ميان آمده است.
در روايات و تفاسير، نظرات مختلفى درباره ى اهل اعراف به چشم مى خورد. برخى آنان را اولياى خدا دانسته اند كه بر بلندى ميان بهشت و جهنّم قرار مى گيرند و از سيماى مردم، همه ى آنها را مى شناسند، بهشتيان را سلام و تبريك مى گويند و از سرنوشت دوزخيان نگرانند. امّا برخى آنان را افراد ضعيفى معرّفى مى كنند كه گناهان و عباداتى دارند و منتظر لطف خدايند (آن گونه كه از آيه 106 سوره ى توبه استفاده مىشود).
شايد بتوان گفت كه صاحب و محور اصلى اعراف، اولياى خدايند و افراد ضعيف، در حاشيه قرار دارند. نيكوكاران به بهشت مى روند و مجرمين به دوزخ، افراد متوسّط و ضعيف در اعراف گرفتار و منتظر سرنوشت مى مانند، ولى اولياى خدا كه بر اعراف قرار دارند، به كمك آنان برخاسته و شفاعت مى كنند. اين بيان از جمع نظريات مفسّران و روايات استفاده مى شود.
در روايات مى خوانيم كه اصحاب اعراف شهدايى هستند كه نواقصى در پرونده آنان است، «2» يا افرادى هستند كه خوبى ها و بدى هاى آنان يكسان است، اگر خداوند آنان را به دوزخ ببرد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد از رحمت اوست. «2»
پيامها:
- رفتار و خصلتهاى دنيوى، سيماى انسان را به گونه اى مى كند كه در قيامت ديگران با نگاه او را مى شناسند. «يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» البتّه شناسايى به اين شكل، در دنيا نيز ممكن است، چنان كه خداوند در مورد منافقان به پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) مى فرمايد: «وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ» «3»
- براى ورود به بهشت و بهشتى شدن، لطف و عنايت الهى لازم است. «أَصْحابَ الْجَنَّةِ» … «هُمْ يَطْمَعُونَ»
به کوشش مبلغ گرامی سودابه سادات حسینی
تفسير نور، ج4، ص: 73
(1).تفسیر المیزان
(2). تفسير درّ المنثور.
(3). تفسير نور الثقلين كافى، ج 2، ص 381.
(4). محمّد، 30
به لطف الهی غرفه ی چهار حوزه ی علمیه فاطمه محدثه،جامعه النور،حکیمه سپاهانشهر،ریحانه در نمایشگاه قرآن با عنوان و محوریت نقش بانوان در زمینه سازی ظهوربا استقبال و جذب بی نظیری روبرو بوده به نحوی که بانوان بیرون از غرفه منتظر اتمام پنج دقیقه ی گفتمان مهدوی می ماندند…
مدیران حوزه های دست اندر کار این غرفه، جهت اهمیت موضوع ،حضور داشته و همراه با افراد مشخص شده به فعالیت می پرداختند…
این غرفه با محوریت ذکر شده چنان اثر گذاری در مخاطب داشته که بعضا مخاطب تحت تاثیر گفتمان مهدوی ( پنج دقیقه با امام زمان) قرار گرفته و اشک بر پهنای صورت جاری گشته و اذعان داشتند که کاش جای وسیع تر و افراد بیشتری مهدی شناسی می نمودند..
هم چنین برگه هایی تحت عنوان مادر مهدوی وهمسرمهدوی، لقمه های آسمانی،بروشور تحت عنوان بانوان زمینه ساز، و زیباتر از همه اهدای سیب که نمادی خاص داردبه بانوانی که پنج دقیقه برای شناخت امامشان وقت گذاشته اند تقدیم گردید.
هم چنین مربی کودکان با تبیین خصوصیات خوب حضرت حجت برای خردسالان جهت سرباز پروری توسط بانوان از آنها دعوت به نقاشی و رنگ آمیزی نموده و در آخر با تقدیم جایزه بدرقه ی شان می نمایند به این امید که دوشادوش امام زمانشان قدم بر دارند و سربازی شایسته شوند .
هم چنین از مرحوم حاجیه خانم ابطحی رضوان الله،نمادی از بانوی زمینه ساز ظهور یاد گردید.
پایان نامه های مرتبط با موضوع غرفه نیز در نمایشگاه موجود می باشد.
به حمدالله غرفه با عنایت آقا امام زمان عجل الله … شور خاصی به خود گرفته، ان شاءالله اجر کار همه با خود آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف…
لازم به ذکر است که نمایشگاه قرآن واقع در پل شهرستان از تاریخ 22 خرداد تا 28 خرداد از ساعت 5 عصر تا 23 دایر می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز نهم
متن :
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِین [1]
ترجمه :
اى خدا مرا نصیبى از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانى مرا بگیر و بسوى رضا و خشنودى که جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى آرزوى مشتاقان.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ
خدایا از رحمت واسعه خودت نصیب من کن ؛ اگر میخواهیم رحمت واسعه الهی شامل حال ما شود باید بر زیر دستانمان رحم کنیم ، قدیم معروف بود و می گفتند « ارحم ترحم» [2]
خاطره و گلایه :
در قدیم که گدا ها برای گدایی به مسجد می آمدند ؛ این عبارت «ارحم ترحم»را اشتباه می گفتند ؛ و غلط می خواندند ؛ و با ذکر یا قمر بنی هاشم گدایی می کردند ؛ گاهی روضه می خواندند و آدم گریه هم می کرد ؛ اما گدا های حالا دیگه یا قمر بنی هاشم نمی گویند ؛ تازه گی با ساز و دهل گدایی می کنند ؛ سوار اتوبوس با دایره و تنبک گدایی می کنند و این امور برای جمهوری اسلامی زشت است و دولت باید نسبت به این مسائل اقدام کند ؛ و این از وظائف دولت جمهوری اسلامی است که جلوی این امور را بگیرد .
پس اگر میخواهیم رحمت الهی شامل حال ما بشود و خداوند تبارک و تعالی بر ما رحم کند ما هم باید به دیگران رحم کنیم ؛ اگر وضع مالی خوبی داری ؛ به مستمندان کمک کن ، دستگیری کن تا خدا هم بر شما رحم کند ؛ آن وقت دیگر نگران زلزله و سیل و… این امور نباش ! چون رحمت خدا شامل حال تو شده است .
حکایت :
شخصی بود با دوستانش برای تفریح به بیرون شهر رفته بودند ؛ در آن بیابان چشمش به سگی می افتد که با توله هایش گرسنه در گوشه ای نشسته اند وقتی این منظره را دید آن غذایی که با خودش آورده بود لقمه لفمه کرد و تمام آن را به این سگ و توله هایش داد و بر این حیوان ها رحم کرد این شخص خیر دو زن هم داشت یکی در دروازه شرقی شهر و یکی هم در دروازه غربی شهر آن شب قرار بود به خانه یکی از آنها برود ؛ زن این شخص چون فهمیده بود که این آقا برای او هوو آورده است تصمیم گرفته بود که او را با زهر مسموم کند و بکشد ؛ به برکت این کار خیر ؛ خدا مسیر او را عوض کرد و به منزل زن دیگرش رفت ؛آن شب امام سجاد (علیه السلام ) را درخواب دید و حضرت به او فرمودند : بخاطر رحمی که به این حیوانات نمودی خدا بلا را از تو دور کرد و قرار بود همسر اولت تو را با زهر از بین ببرد . و محل زهر هم فلان جاست .وقتی به محل رفتند دیدند ظرف زهر همان جایی هست که حضرت در خواب به او گفته بود و زن هم اعتراف کرد و مرد به زن گفت داستان اینگونه بوده و حضرت من را مخیر کرده است که با تو زندگی کنم و یا طلاقت بدهم و تو هر کدام را دوست داری اختیار کن ؛ که بعد از جریان زن هم از خجالت از منزل مرد بیرون رفت و طلاق گرفت .
وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ
خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت ؛ انسان اگر به براهین و ادله روشن الهی توجه کند خداشناس می شود ؛ با خواندن کتاب توحید مفضل ؛ با عبرت آموزی از سرنوشت دیگران و…اینها همه دلایل روشنی هستند که ما را به سوی خدا هدایت می کنند
وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ
خدایا پیشانی مرا بگیر و به طرف رضایت خودت ببر و از من راضی شو ؛ رضایت جامعه یعنی صد در صد از من راضی بشو ، برای تحصیل رضایت جامعه الهی باید مالم حلال باشد ؛ اگر از کسی غیبت کرد ه ام حلالیت بطلبم ؛ همه کار هایم را اصلاح کنم تا این دعا در حق من مستجاب بشود ؛ و تا مردم را از خودت راضی نکنی خدا از تو راضی نمی شود
بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِین
خدایا این دعا ها را در حق من مستجاب کن به حق دوستی و محبت خودت ای آرزوی مشتاقان.
منبع:یادداشت ها و مصاحبه های یک خبرنگار
[1] - بحارالأنوار ج : 95 ص : 30
[2] - این کلام ریشه روایی دارد که برای نمونه به یکی از روایات اشاره می شود.
مستدرک الوسائل ج : 9 ص : 55
الصَّدُوقُ فِی الْأَمَالِی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ [مُحَمَّدِ بْنِ] الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الشَّامِیِّ عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا نَوْفُ ارْحَمْ تُرْحَمْ