موضوعات: "یاد ایام" یا "محرم" یا "ربیع الاول" یا "غدیر" یا "صفر" یا "شعبان" یا "رمضان" یا "ذی القعده"
نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت…
یک بینوا برای خودش ربنا گرفت…
هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟
از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت…
آقا مگر “بَدان” به حریمت نمیرسند؟
پس “حُر” که بود که جام بلا گرفت…؟
باشد؛ محل نده… نبرم اربعین حرم…
اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت…
آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت:
نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت…
اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین…
بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت…
تقديم به جاماندگان حرم
درگذشت بانوی مبارز و انقلابیِ خستگیناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ را به بازماندگان محترم و دوستان و همرزمان ایشان تسلیت میگویم.
این بانوی شجاع و فداکار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجههای شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسؤولیت هائی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد و مفتخر به عضویت در هیئت اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامه معروف ایشان به سران شوروی سابق شد.غفران و رضوان الهی شامل حال این بانوی با اخلاص و فداکار باد.
سید علی خامنهای27 آبان ۱۳۹۵
دیده شده در سایت khamenei.ir
همه وداع کردند و رفتند ،دوستان رفتند، همسایه ها، خویشانم ودخترم…
کربلا همه را دعوت کرد…من ماندم و آه ه ه……..من ماندم و افسوس……..
من ماندم ودوباره حسرت زیارت اربعین باپای پیاده
من ماندم وآرزویی که دیگر نخ نما شده از تکرار و تکرارو تکرار…
من ماندم ونفسهایی سنگین و بی قرار
من ماندم و پایی که حسرت جاده نجف تا کربلا را بدنبال خود می کشد.
وقلبی که در کوله پشتی دخترم گذاشتم و بدرقه اش کردم.
ای کاش دخترم درحریم ارباب، کوله اش را باز کند وقلب مادرش را در کنار شش گوشه جابگذارد…ویا تکه ای از دلم رابه ضریح قمر بنی هاشم دخیل بندد
ای کاش نفس های بشماره افتاده ام را، با نفس های خسته زائران پیوند بزند…
ای کاش وقتی چشم دخترم به فرات افتاد،اشکهای بی امانم در لحظه وداع را به خاطر بیارد…
ای کاش بر تلّ زینبیه بایستد و بجای مادرش روضه وداع زینب را بخواند…
ای کاش در غروب بین الحرمین، ظلمت گناهان مادر را به خورشید حرم بسپارد…
ای کاش در مقام کف العباس، دستهای خالی مرا به گدایی درگاه دوست ببرد…
ای کاش درزیر قبه منوره، بغض گلوی مادر را به خون گلوی شش ماهه ای پیوند بزند….
ای کاش مرا بیاد آورد…..
ای کاش……
نوشته شده توسط سودابه سادات حسینی (مبلغ حوزه حکیمه)
پس از وخامت اوضاع سوسنگرد و اشغال این شهر، در جلسهای در اهواز با حضور حضرت آیتالله خامنهای (نمایندهی امام خمینی در شورای عالی دفاع)، سرلشکر فلاحی (جانشین وقت ریاست ستاد مشترک)، سرلشکر ظهیرنژاد (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش)، آقای غرضی (استاندار وقت خوزستان) و افراد دیگری، تصمیم به اجرای عملیات آزادسازی سوسنگرد گرفته شد و واحدهای نظامی شرکتکننده در عملیات نیز مشخص گردید.(۱)
همان شب، آقای اشراقی داماد حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه، در مکالمهی تلفنی با آیتالله خامنهای، پیام امام را ابلاغ کرد: «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود.»
اما چند ساعت مانده به شروع عملیات، به دستور بنیصدر، تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز از شرکت در این عملیات منع گردید.
حضرت آیتالله خامنهای پس از اطلاع از دستور بنیصدر، در نامهای خطاب به فرمانده آن لشگر (سرهنگ قاسمی) دستور دادند که طبق تصمیم قبلی، تیپ ۲ در عملیاتی که منجر به آزادسازی سوسنگرد شد، به موقع وارد شود. دکتر چمران دیگر نمایندهی امام در شورای عالی دفاع نیز در ذیل همین نامه بر ضرورت اقدام سریع و جلوگیری از اتلاف وقت بیشتر تاکید کرد.
رهبر انقلاب اسلامی کمتوجهی به «کتاب و کتابخوانی» را یکی از موانع مهم رسیدن جامعهی ایرانی به جایگاه مطلوب خود میدانند: «[مردم] باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد نخواهد رسید.» ۱۳۷۴/۲/۲۶ .
ایشان در جای دیگر فرمودند: «در جامعهی ما بیاعتنائی به کتاب وجود دارد. گاهی آدم میبیند در تلویزیون از این و آن سؤال میکنند: آقا شما چند ساعت در شبانهروز مطالعه می کنید، یا چقدر وقت کتابخوانی دارید؟ یکی میگوید پنج دقیقه، یکی میگوید نیم ساعت! انسان تعجب می کند. ما باید جوانان را به کتابخوانی عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانی عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود.» ۱۳۹۱/۷/۲۰
برای دریافت فایل صوتی اینجا را کلیک کنید
سخنان حضرت آیتالله خامنهای که در این صوت میشنوید:
* هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبهروز در جامعهی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمی گیرد.
بیانات در دیدار مسئولان کتابخانهها و کتابداران ۱۳۹۰/۴/۲۹
اربعين، سنّت شيعيان بيداردلي است كه گذشت زمان، وفاداري آنها را نسبت به امامحسين(علیه السلام)از بين نمي برد. لذا كسي كه به حق، مؤمن است، نمي تواند به حقيقتِ مجسّم، يعني اباعبدالله(علیه السلام)مؤمن نباشد و كسي كه همواره به ياد حق است، همواره به ياد حقيقت مجسّم است، هر چند غوغاي زمان چيزي غير از حق را بخواهد. غوغاي زمان و تبليغات يزيدي تلاش كرد كه اباعبدالله(علیه السلام) را از صحنة ذهنها و خاطرهها پاك كند و آن همه تهمتها و تلاشهاي سوء براي اين بود كه ذهنها از ياد اباعبدالله پاك شود. ولي اربعين كه از نشانههاي مؤمن شمرده مي شود ،(امام عسگري(ع)ميفرمايند: علامت مؤمن پنجچيز است؛ پنجاه ويك ركعت نمازگزاردن در هر شب و روز و زيارت اربعين، انگشتر به دست كردن و جبين را در سجده به خاك گذاشتن، بسماللهالرحمنالرحيم را بلند گفتن)
نشان داد كه در زير اين آسمان كساني هستند كه غوغاي زمانه نمي تواند آنها را از وفاداري به حقيقت مجسم يعني امام معصوم، غافل كند، و سنّت اربعين سنّت انسانهايي است كه اسير حكومت يزيدي نشدند و تحتتأثير تبليغات نظام كفر از تعهّدي كه با حق داشتند دست نكشيدند.
وفاداری به حق و حقيقت، كهنگيبردار نيست و شامل مرور زمان نمي شود. كساني كه مي خواستند رنگ حسيني را بيرنگ كنند وآنهايي كه تسليم بيرنگي شدند و حسين(علیه السلام)را از ياد بردند، هيچكدام مؤمن نيستند. اين كه امام معصوم فرموده است: «زيارت اربعين، يكي از نشانههاي ايمان است»
اولین نکته اینکه می توان دین (اسلام) را در : « مجموعه احكام، عقايد و ارزشهايى است كه توسط خداوند براى هدايت بشر و تأمين سعادت دنيا و آخرت بشر تعيين گرديده و بوسيله پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) به مردم ابلاغ و براى آنان تبيين گرديده و يا به حكم قطعى عقل كشف شده است.» تعریف کرد. بنابراین بر خلاف تصور برخی، دین مجموعه اى از اندرزها، نصایح و یا مسائل مربوط به زندگى شخصى و خصوصى نیست، بلکه دین از دیدگاه شیعه، مجموعه اى از قوانین حیات و برنامه فراگیرى است که تمام زندگى انسان ها ـ مخصوصاً مسائل اجتماعى ـ را در بر مى گیرد.
دومین نکته اینکه هر چند «سياست» در اصطلاح عرفى، داراى بار منفى بوده و توأم با حيلهگرى، حقهبازى، نيرنگ و فريب است. اما بايد توجه داشت كه مراد ما از سياست، چنين سياستى نيست و روشن است كه چنين سياستى داخل در دين و جزء دين نمىباشد. منظور ما از سياست، «آيين كشور دارى» است و به تعبير دقيقتر، سياست در اين بحث به معناى «اداره امور جامعه به صورتى است كه مصالح جامعه - اعم از مادى و معنوى ـ را تأمين كند.
[از منظر امام خمینی ره، سياست ـ در اصطلاح عامش ـ بر سه نوع است:. 1«سياست شيطانى» كه در آن خدعه، نيرنگ، دروغ و استفاده از هر وسيله ممكن در جهت دستيابى به هدف، مجاز شمرده مىشود. 2.«سياست حيوانى» كه طى آن، حاكم صرفاً در جهت تحقق نيازهاى مادى جامعه و البتّه به دور از ابزار شيطانى، تلاش مىكند.
3. «سياست اسلامى» كه در آن به دو بعد مادى و معنوى انسان توجه شده، تلاش مىشود هر دو بعد انسان شكوفا گردد (ر.ك: صحيفه نور/ ج 13/ ص 218 و ج 4/ ص 21). بنابراين «سياست در تفكر دينى» عبارت است از امامت و رهبرى جامعه بر اساس مصالح مادى و معنوى.]
شهید طهرانی مقدم سراپا اخلاص بود من بیستوپنج شش سال است که ایشان را از نزدیک میشناسم. همت خیلی بلندی داشت؛ افقهای خیلی بلندی را می دید. یکی از خصوصیات برجسته ایشان مدیریت بود؛ یک مدیر طبیعی بود؛ درس مدیریت هم نخوانده بود اما واقعاً یک مدیر بود.»
بیانات رهبر در مورد شهید طهرانی مقدم،۱۳۹۰/۰۹/۰۱