سلام ……اقای تنهای من امروز نه نیمه ی شعبان است نه یکی از آن جمعه های پر انتظار …نه ولادت با سعادت مادرتان نه ،نه شروع امامتتان نه …هیچ …امروزم روز خداست بدون عنوانی خاص انگار یاد گرفته ایم برایت بنویسیم نه هرروز بلکه روزی که شاید عنوانی داشته باشد ….جمعه باشد ،ولادتی باشد …یاشاید یکی از ان روزهایی که دلگیر شده باشیم ،نه از شما ،بلکه شاید از روزگار…نه اما من امروز برای شما می نویسم که گویی به قول زمینی ها هیچ در زندگی کم ندارم خوشحالم سالمم به لطف خدا ….امادر هیاهوی پر تلاطم وجودم همیشه کسی را ….وجودی را …آرامشی را….شاید سایبان مهربانی را کم دارم …کم دارم شما راآقای من …همیشه گوشه ای از دلم غمگین است گوشه ایست ،اما جایگاه عمیقی را به خود اختصاص داده است ….بیا مرهم دل های بی قرار.. پرکن با وجودت چاله های عمیق انتظار را ….بیا عزیز دل منتظران ،دیگر کارد به استخوانمان رسیده است اخر تا کی فراق …..تا کی غم نداشتنت …..تا کی …..آقا می دانی شمر های زمانمان شیر شده اند ویک به یک علی اصغر ها و علی اکبر های زمانمان را به قتلگاه می فرستند….اه …..مهربانم می دانی چندین رقیه تا به حال آغوش گشاده اند و سر های پدر هایشان را بر قلب خسته و زارشان چسبانیده اند ….بیا دیگر مجال زندگی بدون تو را نداریم ..خوب می شویم ..قول می دهیم اقای من……بیا…….
زهرا احمدی (مبلغ حوزه )
نظر از: وصال [بازدید کننده]
عالی بود…
احسنت..
مولاجان..
زهجر روی دلجویت صبوری تا به کی باید.
نظر از: رحیمی [عضو]
با سلام
استاد فاطمی نیا:
اطمینان شرط اجابت دعا
«وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی وَ نَیْلِ سُؤْلِی قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی» عجب! بنده عجله هم دارد. یاد بگیریم. فرمود: اگر خواستی حاجت شما را به زودی بدهیم –این هم در همان حد میدهد، إنشاءالله، ماشاءالله ندارد. چون که عاشق دم به دم نقد است و مست. تا نقد نشوی، مست نشوی نمیشود. حالا بیاییم ببینیم چه میشود. یک خانمی گفت: این را بخوان، یک آقایی گفت: این را بخوان. امشب یک غسل ابو الدرداء به جای بیاور. نمیشود؛ باید مطمئن بشوی. مطمئن شدی میگیری. نقد باش و مست باش. یعنی از همه چیز ببر. الآن ببین چه چیز یاد میدهد. «وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی» خدایا خود تو ولی من باش دربرآورده شدن این حاجت. «وَ نَیْلِ سُؤْلِی» که من به این درخواست خود برسم. چه زمانی؟ «قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا» قبل از اینکه از اینجا بروم. خدا شاهد است انسان لذّت میبرد. درست است که خود من محروم هستم، به حسرت نگاه میکنم ولی میبینم که یک دستور از یک معصوم است. از اینجا نرفته درست بکن، همینجا میخواهم. «قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ» چرا؟ برای اینکه به آسان کردن خود… تو مشکل را آسان میکنی، ما تو را نشناختیم. «وَ حُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ» و حسن تقدیر تو در جمیع امور.
یا علی علیه السلام
فرم در حال بارگذاری ...