موضوع: "احادیث از ائمه"
*** از امام هادی(علیه السلام ) سؤال شد: چرا برخی از مسلمانان از مرگ میترسند و آن را دوست ندارند؟
حضرت فرمود: زیرا آنان از حقیقت مرگ بیخبرند. به همین جهت از آن کراهت دارند و آن را دوست نمیدارند، ولی اگر آن را به درستی میشناختند و از اولیاء و دوستان خدا بودند، مرگ را دوست میداشتند و میفهمیدند که سرای جاوید آخرت از دنیای زودگذر فانی بهتر است.
*** تا آنجا که ایشان فرمود: اگر این جاهلان و بیخبران میدانستند که مرگ آنان را به چه نعمتها و سرانجام نیکویی میرساند، طالب و خواستار آن میشدند، بیشتر از آن که یک انسان خردمند و هوشیار برای به دست آوردن تندرستی خود و دفع آفات بدنش و حفظ بهبودی خویش دوا و دارو طلب میکند.
دیده شده در بحارالانوار، ج 6، ص156
قال الامام الهادی(علیه السلام): «من مات علی طلب الحق و لم یدرک کماله، فهو علی خیر».
هر کس در راه طلب و جستوجوی حق و حقیقت از دنیا برود و به کمال آن نرسد، عاقبت به خیر (مرده) است.
تحفالعقول، ص 498
دعای مومن
امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛
دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست:
يا برايش ذخيره مىگردد،
يا در دنيا برآورده مىشود،
يا بلايى كه مىخواهد به او برسد، دفع مىشود.
تحف العقول، ص 280
اللهم انك آنَس الآنسين لأوليائك، و أحضرهم بالكفاية للمتوكلين عليك. تشاهدهم فى سرائرهم، و تطلع عليهم فى ضمائرهم، و تعلم مبلغ بصائرهم. فأسرارهم لك مكشوفة، و قلوبهم اليك ملهوفة. ان أوحشتهم الغربة آنسهم ذكرُك، و ان صُبّت عليهم المصائب لَجأوا الى الاستجارة بك، عِلماً بأن أزمّة الامور بيدك، و مصادرُها عن قضائك.
بارالها! تويى مانوس ترين انس گيرندگان بر دوستانت و حاضرترين آنان براى كفايت به كسانى كه توكل بر تو مى نمايند، آنان را در درونشان شاهدى و بر آنان در وجدان هاى باطنيشان مطلعى و تويى كه به مقدار بينايى هاى آنان دانايى. پس رازهاى نهانى آنان براى تو آشكار و دل هايشان رابه سوى تو شيفته و بى قرار است. اگر غربت آنان را به وحشت بياندازد، ذكر تو انيسشان گردد و اگر مصيبت هاى روزگار بر سرشان تاختن آورد، پناهندگى به تو جويند؛ زيرا مى دانند كه زمام همه امور به دست تو است و صدور آن ها از مقام قضاى تو است.
کلید واژه:دعا، دعاي عرفه، ارتباط با خدا، در همين نزديكي و دعاهای حضرت علی در نهج البلاغه
در یکی از روزها صبحگاهان علی(علیه السلام)فرمود:فاطمه جان!آیا غذایی داری،تا از گرسنگی بیرون آیم؟حضرت پاسخ داد:نه،سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید،دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم،آنچه بود به شما و فرزندانم،حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود،استفاده نکردم.
امام با تأثر فرمود:
“فاطمه جان!چرا مرا با خبر نساختی تا به دنبال تهیه غذا بروم.”
زهرای مرضیه(سلام الله)ادامه داد:"ای ابا الحسن!من از پروردگار خود حیا می کنم چیزی را که بر آن توان و قدرت نداری از تو در خواست نمایم.”
بحارالانوار,ج۳۷,ص۱۰۳وج۹۳,ص۱۴۷؛مستدرک الوسایل,ج۷,ص۲۱۹
شیعیان واقعی چگونه اند؟
امام على عليه السلام: شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشمگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به همنشينان خود در صلح و آرامش اند.
كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 236 و 237، ح 24
عامل قساوت قلب:
امام صادق علیه السلام : اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليهالسلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛.
امام صادق عليه السلام فرمودند: خداى عزّوجلّ به موسى عليه السلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مى شود و از ياد بردن من قساوت قلب مى آورد.
کافی (ط-الاسلامیه) ج2، ص497
در آموزه های نهج البلاغه، انسان ها سه چهره دارند؛
١- انسان دنیا زده، اسیر هوی نفس، انسانی که فقط به خودش می اندیشد، خودمدار، خود محور و خود بنیاد. که امیر مومنان انسان خود محور را، انسان هلاک شده و بی هویت معرفی می فرمایند.
٢- انسان تلاش کننده برای رفتن و رسیدن .انسانی که در راه است، انسان در راه، انسانی است که در راه آموختن، تلاش کردن، طلب کردن و ساختن خود به سر می برد.
٣- انسان واصل شده به آن مرتبه ای که برای آن آفریده شده است.انسان تربیت یافته ،که آموزه های راه گشای الهی را وارد زندگی و عمل کرده است.
در حکمت ١٤٧ نهج البلاغه خطاب به کمیل این تقسیم بندی آمده است: «الناس ثلاثه: فعالم ربّانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع». مردم سه دسته هستند؛ یک دسته انسان هایی هستند که خودشان را تباه کرده اند، انسان های آموزنده علم که در راه نجات اند و یک دسته هم انسان هایی که ربانی و الهی شدند.