خارهای امروزگلهای فردایند
روزی مردی از خدا دو چیز خواست؛
یک پروانه و یک گل …
اماچیزی که خدا در عوض به او بخشید یک کاکتوس و یک کرم بود!
مرد غمگین شد. باخود اندیشید:
خدا بندگان زیادی دارد باید به همه ی آنها توجه کند و تصمیم گرفت در این باره سوالی نپرسد.
بعد از مدتی مرد در کمال ناباوری مشاهده کرد که از آن کاکتوس زشت و پر از خار گلی بسیار زیبا روئیده است و آن کرم زشت تبدیل به پروانه ای زیبا شده است؛
راه خدا همواره بهترین راه است اگر چه به نظر ما غلط بیاید؛ آنچه می خواهید همیشه آنچه نیست که نیاز دارید .
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید ..
نظر از: وصال [بازدید کننده]
و من یتوکل الله فهو حسبه
فرم در حال بارگذاری ...