با چشم های منتظر.سربندهای یافاطمه الزهراء(س) و دهانی که از تو میخواند"رهبر نشوی تنها من یار تومیگردم.
شوروشوق وعشق دیدار رهبرعزیزانقلاب،همه ی بچه ها را تا آخر راه گرم نگه داشته بود،اتوبوس حال و هوای خاصی داشت،طلبه های عاشق حکیمه،را میگم.
تا آخرتاکوچه ی اشکبوس،تا بیت رهبری،
دیر رسیدیم،
درهارابسته بودند وبچه ها،
وبچه ها بغض و گریه شان را زیرچادرهاشان پنهان کردند..
همان چادری که یادگار تو بود،فاطمه جان-مادرم.
اصلأآمده بودند که در کنار بیت همیشه سبز آقابه عزاداری بنشینند..
هنوز هم امیدی بود…نماز مغرب وعشابه جماعت،اون فضای معنوی دلچسب که نمیذاشت هیشکی برگرده،
بچه ها گله میکردن از این که چقدر دلشون پرمیزنه برند داخل خودبیت،زانوی غم بغل گرفته بودند.اماهمه جا بیت بودوهمه مهمان،مهمانی خوبی بودومیزبان مهربانترباما…
مهم این است که ماطلبه ها اعتقاد داریم؛
گرلشگرسفیان ها ازغرب به پاخیزد
در قحطی انسان ها عمار تومیگردیم
انشاءا…
اردیبهشت1391-مصادف باشب آخرشهادت
نظر از: پیشنمازی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
سلام بر شما . عالی بود.
ممکنه به بنده لطفی کنید و درخصوص ویرایش قالب و گذاشتن کدهای جاوا در وبلاگ راهنمایی بفرمایید .
من خودم با “بلاگفا و وبلاگهای دیگه کار کردم . اما وبلاگ حوزه علمیه کمی متفاوت هست .
ممکنه منو راهنمایی کنید.
سپاسگزارم.
soheila_6792@yahoo.com
http://narjes-sari.womenhc.com/