مگر قرآن نمی گوید با دست خود,خود را در هلاکت نیندازید؟اگر امام علم به شهادت داشتند چرا باز اصرار داشتند در این حرکتی که منجر به شهادت می شود حضور فعال داشته باشند و از شهادت استقبال کردند؟
پاسخ:مولوی می گوید:
آن که مردن پیش چشمش تهلکه است نهی لا تلقوا بگیرد او به دست
وآن که مردن پیش او شد فتح باب سارعوا آید مر او را در خطاب
همه ی جواب در این دو بیت شعر است که شما آیا شهادت را هلاکت می دانید؟همان شهادتی که خدا می فرماید«ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات»«ولا تحسبن الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون» حیاتی بالاتر از شهادت نیست.چه ارتباطی با تهلکه دارد؟تهلکه یعنی بر زمین ماندن.هلاکت معنوی یعنی دست به شمشیر نبردن یعنی خون ندادن.قرآن می گوید:وقتی فرمان جهاد داده شد«و اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله إثّاقلتم الی الارض»به زمین سنگینی می کنید«أرضیتم بالحیوة الدنیا من الاخرة»نکند راضی به حیات دنیا شده اید.این هلاکت است نه شهادت
جواب دیگر اینکه خدا مالک است ومالک می تواند در ملک خود تصرف کند.همان خدایی که به علی علیه السّلام می گوید از زیر دیوار در شرف انهدام برخیز،همان خدا میگوید به نماز صبح روز نوزدهم سال چهلم هجرت برو.ماجرای حضرت خضر در قرآن الهام بخش خوبی است.وقتی حضرت خضر آن جوانک را کشت،حضرت موسی فریاد برآورد که چرا نفس بی گناه را می کشی و بعد خضر در پاسخ فرمود:او در آینده پدر و مادر را گمراه می کرد.خوب،آیا ما مجوز داریم که زمانی که علم داریم کسی در آینده منشأ گناه است او را بکشیم،نه.این فرمان مستقیم خدا به حضرت خضر بود.یک درس جاودانه قابل توسعه است که خدا مالک است.خدا حکیم است.خدا در ملک خود به مصلحت خود تصرف می کند و خدا عالم به فرجام کارها است،همان خدا به حسین بن علی علیه السلام فرمان می دهد که از این شهادت،استقبال کند.وقتی خود خداوند مباح می داند با چه جرأتی می گوییم این تهلکه و هلاکت اس
برگرفته از كتاب سفري به زرفاي دريا نوشته علي رهبر
فرم در حال بارگذاری ...