طلبه شهید «علی عبدلی» سال 1337 در کرمان و در شهر بابک در خانوادهای نسبتا فقیر و کمدرآمد اما مذهبی و با ایمان دیده به جهان گشود. او اولین فرزند خانواده بود. پدرش فردی زحمتکش و کشاورز در روستای بهنوئیه در شهر بابک بود. 10 ساله بود که به تهران آمد و در نزد برادر بزرگترش به کار خیاطی پرداخت و همچنین شبانه تحصیل میکرد. سال 1365 موفق به اخذ مدرک دروس حوزوی در رشته طلبگی شده در شهر بابک در سازمان تبلیغات اسلامی و همچنین حزب جمهوری و حوزه علمیه شهر بابک تدریس میکرد؛ تا اینکه در سال 61 ازدواج کرد و همزمان با خواندن درس حوزوی، در سخنرانیهای مساجد و نیز در شهر بابک، زادگاه خود مشغول فعالیت بود. سه سال محل زندگیاش در قم بود و در سال آخر به قصد تدریس در حوزه علمیه به شهر بابک رفت… او از طریق بسیج شهر بابک دوره آموزش نظامی را طی کرد و در آذرماه سال 65 به منطقه جنوب اعزام شد. سرانجام در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل شد که در سال 1378 بدن مطهرش به وطن بازگشت. هیچگاه نماز اول وقت و روزه را ترک نکرد. به قرائت قرآن و تلاوت و تشریح آن برای مردم میپرداخت. او قبل و بعد از انقلاب در اکثر فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای مهم علمی، فرهنگی و هنری شرکت داشت. فردی سادهزیست، قناعتپیشه، مهربان و دلسوز نسبت به افراد فقیر و کمبضاعت بود.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
… مبادا تو هم در گوشهای نشسته و نظارهگر و یا بیتفاوت باشی که آن وقت از یزیدیان بدتر خواهی بود. به هر حال این نظام، الهی است. بر همه واجب است از آن دفاع کنند و هر که کوتاهی کند، بداند که شیطان کلاه سرش گذاشته و از حقیقت و انصاف دور شده و به فرموده امام عزیزمان، هیچ چیز مانع دفاع از اسلام نمیباشد و دفاع از اسلام اهم واجبات است.
سلام و احترام
مطلب شما عالی بود مخصوصا این جمله (مبادا تو هم در گوشهای نشسته و نظارهگر و یا بیتفاوت باشی …) خیلی عالی
موفق باشید
پاسخ:
ممنون دوستم،این جمله حال خیلی هامون رو بیان می کنه متاسفانه در جامعه امروز
فرم در حال بارگذاری ...