بختیار اعلام كرد كه حاضر به همكاری با طرفداران آیتاللهالعظمی خمینی است و حتی حاضر است وزرای انتخابی ایشان را در یك دولت ملی بپذیرد، اما مردم جز برای ساختن شعارهای طنزآلود، نامی از بختیار نمی بردند.
این در حالی بود كه كاركنان وزارتخانه ها و ادارات مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل كار خود راه نمیدادند و ارتش، روز به روز در مقابل مردم فرسودهتر میشد. شمار سربازان فراری، به خصوص با بازگشت امام افزایش چشمگیری پیدا كرده بود. جواد شهرستانی (شهردار تهران) نخستین مسئول دولتی بود كه در این روز به دیدن امام آمده، استعفایش را تقدیم كرد و دوباره از سوی امام شهردار شد.
بختیار كه از انتشار این خبر و احتمال اینكه از سوی دیگران سرمشق قرار گیرد، ترسیده بود، در مصاحبه ای شروع به ناسزاگویی به شهرستانی كرد و گفت:«این شخص (شهرستانی) پرونده مفتوح در دادگستری دارد و به دادستان گفته ام آن را به جریان اندازد.» شهردار تهران تنها كسی نبود كه به مدرسه علوی روی آورده بود. مسئولان اعتصابی تمام واحدهای دولتی در آنجا بودند. به نحوی که کمیتهی استقبال از هیچ نظر کمبودی نداشت، روزی دهها خط تلفن و تلکس به هر چه که خواسته میشد، متصل میگشت. در میان خاموشیهای طولانی شهر، کارکنان و مهندسان ادارهی برق از خاموشی منطقهی مجلس که اقامتگاه امام بود به هر ترتیبی جلوگیری میکردند و کارکنان اعتصابی تلویزیون سرگرم راهاندازی یک فرستندهی موقت بودند که میتوانست منطقهی وسیعی از تهران را پوشش دهد و از همان وقت به «کانال انقلاب» مشهور شده بود.
کمیته تنظیم اعتصابات به کارکنان گمرک بازرگان اعلام کرد باید هر چه زودتر کامیونهای مواد غذایی و احتیاجات ضروری مردم را تخلیه کنند. خانوادهی گروهی از همافران که چند روز پیش دستگیر شده بودند، بار دیگر در کاخ دادگستری تحصن کردند. از سوی دیگر، رسانههای گروهی اعلام کردند دولت آمریکا تماس خود را با شاه قطع کرده است و حتی اردشیر زاهدی سفیر شاه كه به آمریکا خیلی نزدیک بود را نپذیرفته است.
برگرفته از سایت راسخون
فرم در حال بارگذاری ...