من غصه مي خورم از اين كه كساني براي حسين(علیه السلام ) گريه مي كنند ولي به هنر حكمت حسيني توجه نمي كنند، آن وقت از حرفهاي يك روزنامه يا كسي كه به مباني اين انقلاب حمله مي كند، زود مأيوس مي شوند. به نظر شما مگر اين هجوم فرهنگي براي پاشيدن بذرهاي يأس در جان مردم و جامعة ما نيست؟ و مگر كسي كه حكمت حسيني را مي شناسد مأيوس مي شود؟ اين دشمن است كه بايد مأيوس شود. چراكه در حكمت حسيني يأس وجود ندارد.
«روشني آنگاه ميدرخشد كه تاريكي يكسره بر آسمان چيره شده باشد» آيا تاريكتر از اين داريم كه عبيداللهبنزياد و از آن بدتر يزيد رئيس مملكت اسلامي باشد؟ و يزيد و عبيدالله با آن همه صفات زشتشان كه فكر ميكنم بدي همه بدان عالم با همه خصوصياتشان در آنها جمع شده بود، حاكم شده بودند. متأسفانه بعضي از ما در اين شرايط مأيوس ميشويم، در اوائل انقلاب كه بني صدر رئيس جمهور بود، با بعضي از دوستان دور هم مي نشستيم، مي گفتيم كه اي عجب! انقلاب از دست رفت ولي حالا به گفته خودمان مي خنديم كه چيزي از دست نرفت. شما آنچه در كربلا مي بينيد اين است كه سياهتر و ظلماني تر از زمان يزيد نيست، ولي درخشانترين زمان هم براي نشان دادن اسلام همان زمان است و درخشش حسين(علیه السلام) همه را براي حاكميّت حق اميدوار ميكند. هيچوقت نگوييم كه قصه تمام شد. رضاخان قلدر كه بر سر كار آمد عدّه زيادي گفتند، تمام شد، ديگر ريشة دين براي هميشه از اين كشور كنده شد. مگر زمان رضاخان غير از اين بود؟ ولي بايد دين را در يك حوزه ديگر نيز تمرين كرد، يك عدّه هم ايستادگي كردند و گفتند، رضاخان كه تا حالا نيامده بود، حالا حسين (علیه السلام) يك بار ديگر قدرت نمايي ميكند. رضاخان خانه هايي كه در آن به صورت مخفيانه عزاداري مي كردند، از بين مي برد، ولي اين را بدانيد اگر آن جلسات سوگواري پنهاني زمان رضاخان قبل از اذان صبح براي اباعبدالله (علیه السلام)نبود ما امروز نمي توانستيم به حسين (علیه السلام)در اين فضاي معنوي دست پيدا كنيم، حسين (علیه السلام) بود كه رضاخان را در هم شكست.
دیده شده در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها
فرم در حال بارگذاری ...