روز سه شنبه جلسه ی شورای بسیج پایگاه رائحه النبی ، جهت فعالیت های مضاعف و اجرای برنامه های مصوب در حوزه علمیه حکیمه سپاهان شهر برگزار گردید،این جلسه که با حضور فرمانده پایگاه سرکار خانم فلاحیان تشکیل شده بود بر جذب اعضاء و فعالیت هر چه بیشتر آنها و انجام برنامه های مناسبتی و غیر مناسبتی تاکید گردید و بر چگونه کار آمد شدن حلقه های صالحین به صورت مستمر و استفاده از مبلغین در این زمینه بحث و تبادل نظر گردید.
امروز ،دوشنبه 95/7/26 درحوزه علمیه حکیمه سلام الله علیها ،کرسی آزاد اندیشی با موضوع ضرورت کار فرهنگی –تبلیغی برای یک طلبه با حضور مدیریت ،اساتید،مبلغین،کادر و طلاب این حوزه برگزار گردید
در این جلسه بر ضرورت کار فرهنگی تبلیغی در جامعه امروز با بیان سخنان مقام معظم رهبری تاکید شد ،
سپس بیان گردید که باید تبلیغ دین را از خانواده های خودشروع کنند و با رفتار و کردار خودمبلغ دین باشند و در جامعه امروزی که دشمن اعتقادات مردم را نشانه گرفته است وظیفه مبلغان دین لازمتر و محسوس ترمی باشد و طلاب باید دغدغه دین داشته ونیاز به تبلیغ را در وضعیت کنونی نیازی ضروری بدانند واینکه برخی طلاب فکرمی کنند ابتدا باید مسیر علم و تحقیق را کامل طی کنند و سپس وارداجتماع شوند فکرغلطی است،
این جلسه که در قالب پرسش و پاسخ بود حدود 1/5 ساعت طول کشیدو با اقامه نمازجماعت ظهر به پایان رسید.
امام علی(علیه السلام):
«نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آیا به جای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید؟ و به جای عزت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت میکنم، چشمانتان از ترس در کاسه میگردد، گویا ترس از مرگ عقل شما را ربوده، و چون انسانهای مست از خود بیگانه شده، حیران و سرگردانید. گویا عقلهای خود را از دست داده و درک نمیکنید. من دیگر هیچگاه به شما اطمینان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمیپندارم، شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند. همانند شتران بیساربانی میمانید که هرگاه از یک طرف جمعآوری گردید، از سوی دیگر پراکنده میشوید.
نهجالبلاغه، خطبه 34
پاسخ:
در منابع روایی آمده است: «انه لمکتوب علی یمین عرش الله مصباح هاد و سفینه نجاه»؛ در طرف راست عرش نوشته شده است: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. (اعلام الوری، ص400)
بر این اساس، جا دارد که پرسیده شود؛ چرا از بین ائمه هدی تنها امام حسین(ع) از این لقب برخوردار شدند؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه ائمه(ع) نور واحد هستند و همگی چراغ هدایت به حساب میآیند، اما شرایط زمانه باعث میگردید تا جنبهای از شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک اسم از اسمای الهی گردند.
با توجه به دو مثال میتوان مطلب گفته شده را توضیح داد.
مثال اول: از بین ائمه(ع) تنها امام پنجم(ع) به شکافنده علم (باقر) ملقب است، با اینکه همه امامان معصوم از علم لدنی برخوردار بودند و این نیست، مگر اینکه در زمان و شرایطی که امام پنجم(ع) زندگی میکرد، از سویی نحلهها و افکار جدیدی، بروز کرده و از سویی دیگر، دولت بنیامیه به ضعف گراییده بود. در این فضا و بستر فراهم شده، ضروری بود که اصول مکتب تشیع تبیین شود.
مثال دوم: از بین امامان معصوم تنها امام علی(ع) و امام حسین(ع) از لقب ثارالله (خون خدا یا کسی که ولی دم او خدا است) برخوردارند با اینکه همه آنان به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند و شهادت در راه خدا نصیب آنان شده است. دلیل این امر آن است که از بین امامان تنها خون آن دو امام بر زمین ریخته شد و در آن شرایط، این نحوه از شهادت، بیشترین نقش و تأثیر را در حیات بخشی به اسلام داشته است
اما چرا لقب چراغ هدایت و کشتی نجات تنها برای امامحسین(ع) استفاده شده است، در جواب باید گفت: موقعیت و شرایط امام حسین(ع) یک شرایط ویژه بود. در آن شرایط بنی امیه توانسته بود با تبلیغات مسموم چهره اسلام را واژگون و مسخ نماید. روشن است که چنین اسلامی نمیتوانست هدایتگر انسانها باشد، اسلامی که اجازه میداد خلیفه آن یک انسان شرابخوار و قمار باز و… باشد، اسلامی که تبعیض نژادی و طبقاتی را میپذیرفت، اسلامی که سردمدارانش درحالت مستی بر نماز جماعت حاضر میشدند.
امام آنگاه که از هدف قیام خود سخن میگوید، میفرماید: من نه برای راحتطلبی و وانهادن مسئولیت، به راه افتادهام و نه برای خوشگذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزهام ستمکاری و بیدادگری است و نه تبهکاری، بلکه میخواهم امت جدم را اصلاح کنم (حیاه الامامالحسینبنعلی(ع)، ج2، ص264)
صبح واقعه در خیل دوستدارانش به ظهر حادثه در جمع بیقرارانش غروب بر سر نی باز بین یارانش
«به ذکر و زمزمه چاووش سربهدارانش امیر لشکر انبوه نیسوارانش» چه باک اگر سر نی زلف او رها مانده است
چه باک اگر که سر از پیکرش جدا مانده است قرار بود خدا ماند و خدا مانده است «سری به شیوه رها از تنی که جا مانده است
کنار پیکر معدود بیشمارانش» کسی که روح قدس کرده بود تاییدش همه ملائکه شاگرد درس توحیدش
غروب، زینب از آن سوی دشت میدیدش «به سعی و هروله در پیش، ماه و خورشیدش به اشک و آه به دنبال، باد و بارانش»
اگرچه تشنه ولی تشنگان سقایند اگرچه خسته ولی سربلند و والایند که اهل بیت خدا وارثان زهرایند
«به پای تاول و لبهای تشنه میآیند پیاده در غل و زنجیر یادگارانش» هزار سال گذشته است و آشکار و نهان
هزار سال گذشته است و پیرمرد و جوان هزار سال گذشته است و کودکان و زنان «چو روشنای اذان از چهار سوی جهان
به گوش میرسد آوای سوگوارانش»… حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که عشق از حسین دم زده است
حسین کیست که بر نون و والقلم زده است «قیامتی که به مدحش خدا رقم زده است قصیدهای به بلندای روزگارانش»
شعر از مهدی جهاندار
زینب کبری دارای شخصیت چند بعُدی است؛ دانا و دارای معرفت والا که هر کس با آن بزرگوار مواجه میشود، در مقابل عظمتِ دانایی و معرفت اواحساس خضوع میکند. شاید مهمترین بُعدی که شخصیت زن مسلمان میتواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد -تأثیری که از اسلام پذیرفته- این بُعد است. شخصیت زن اسلامی به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت الهی، آنچنان سعه و عظمتی پیدا میکند که حوادث بزرگ در برابر او حقیر میشود. حادثه های مثل روز عاشورا نمیتواند زینب کبری را خردکند.
بیانات مقام معظم رهبری دردیداراقشار مختلف مردم 84/3/25
***
ایستادهست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
خاک در خون خدا میشکفد میبالد
آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ در معرکه میافتد و برمیخیزد
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم
از سراشیبی تردید اگر برگردیم
عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم ردا از توفان
راه ما از دل دریاست بیا تا برویم
کاش ای کاش که دنیای عطش میفهمید
آب مهریه زهراست بیا تا برویم
چیزی از راه نماندهست چرا برگردیم
آخر راه همین جاست بیا تا برویم
فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
شعر از، جناب ابوالقاسم حسینجانی