گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک بشم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰)
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم …
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
(ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳ )
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳)
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵)
خدای خوبم دلم تنگ شده از خودم ،نفسم ،از اماره بودنش
مولایم ،تنهایم از این همه تاریکی و خستگی و زنگار
آقایم دلم یک دل سیر گریه می خواهد در دعای کمیلت و بعدش دلی پر از آرامی
تا پیش از تخریب و ویرانی قبور مطهر بقیع توسط وهابیت متعصب که براساس معتقدات خود، به تخریب بسیاری از آثار تاریخی پرداختند، بر روی قبور پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت.
ائمه بقیع در بقعه بزرگی که به طور هشت ضلعی ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفیدکاری شده بود مدفون بودند.????
هشتم شوال سال 1344 هجری قمری مصادف است با سالروز یک اتفاق تلخ در تاریخ بشریت، که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد، در این روز قبرستان بقیع به عنوان مهمترین قبرستان اسلام به دست وهابیون تخریب شد.
????برای درک میزان دردناکی و شنیع بودن این اقدام باید توجه کرد که در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چراکه زادگاه اصلی اسلام آنجاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده میشود. ولی متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهی آثار شرک، از میان بردهاند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار میآید.
وضعیت بقیع قبل از تخریب
????پس از تسلط وهابیون بر مدینه آنها ضمن تخریب قبور، آثاری که بر روی قبور قرار داشت را نیز از بین بردند. در جریان این واقعه بارگاه امام حسن مجتبی (علیه السلام)، امام سجاد (علیه السلام)، امام محمدباقر (علیه السلام) و امام جعفر صادق(علیه السلام)ویران شد. آنان اضافه بر قبور مطهر ائمه معصومین (علیه السلام)، دیگر قبور را هم تخریب کردند که عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پیامبر اسلام، قبر مطهر فاطمه بنتاسد مادر امیرالمومنین (علیه السلام)، قبر مطهر حضرت امالبنین قبرعباس عموی پیامبر، ابراهیم پسر پیامبر ، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (علیه السلام)، قبر دختر خواندگان پیامبر (علیه السلام)، قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر (علیه السلام) و قبور شهدای زمان پیامبر (علیه الاسلام).
نخستین تخریب قبور ائمه بقیع
????نخستین تخریب قبور مطهر ائمه بقیع به دست وهابیون سعودی در سال 1220 هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودیها توسط حکومت عثمانی روی داد، پس از این واقعه تاریخی - اسلامی با سرمایهگذاری مسلمانان شیعه و به کار بردن امکانات ویژهای، مراقد تخریب شده به زیباترین شکل بازسازی شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقیع به یکی از زیباترین مراقد زیارتی و در واقع مکان زیارتی - سیاحتی مسلمانان تبدیل شد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند :
«ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ
بِأعظَمَ أجراً مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ،
لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ»
آن كه در راه خدا جهاد كند و شهيد شود، اجرش بیش از كسى كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد، نیست!
انسان پاكدامن نزديك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود.
نهج البلاغة : الحكمة ۴۷۴.
تقدیم به ائمه بقیع
السلام علیک یا اهل بیت النبوه(علیهم السلام)
دم نزنید…
از صفای ضریح دم نزنید/حرفی از بیرق و علم نزنید/ گریه های بلند ممنوع است/ روضه که هیچ ، سینه هم نزنید …
شعری بسیار زیبا و جانسوز از مجید تال و با نوای محمدصادق طهرانی زاده
ســــاداٺ کیستند ؟؟؟
سادات همانهایی هستند که فاطمه زهرا، با آنهمه جراحت در روزهای آخر عمرش وصیت کرد و ازامیرالمومنین، خواست که “علی جان! سلام مرا به تمام فرزندانی که از نسل من تا روز قیامت خواهند آمد، برسان”
سادات همانهایی هستند که پیامبر اکرم فرمود اگر سیدی را دیدید و به احترامش، قیام نکردید، به من جفا کردید.
سادات همانهایی هستند که پیامبر فرمود اگر سیدی را دیدید و به او سلام نکردید، به من جفا کردید.
سادات همانهایی هستتد که حضرت زهرا فرمود، حتی اگر سادات به شما بد کردند، شما احترام او را نگه دارید، که ما در قیامت، جبران می کنیم.
تخریب بقیع، به معنای خراب کردن آرامگاهها و بناهای مذهبی و تاریخی قبرستان بقیع در مدینه به دست وهابیان است. وهابیان دو بار، یکی در ۱۲۲۰ و دیگر ۱۳۴۴ قمری با بدعت شمردن بنای بر قبور و زیارت به تخریب اماکن و بقعههای بقیع پرداختند. تخریب بقیع اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. بسیاری از شیعیان در هشتم شوال هر سال که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته، مجالسی برگزار میکنند. و به مرثیهخوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع میپردازند.[1]
برخی از علمای اسلام در ردّ ادعاهای وهابیان نسبت به تخریب قبور، و از جمله بقیع، کتابهایی مانند کشف الارتیاب نوشتند.[2]
بقیع پس از ویرانی
در حال حاضر نیز مقابر بقیع بدون گنبد و بارگاهاند. روی قبرها سنگهایی نصب کردهاند که هیچ نوشته و کتیبهای ندارند. روتر که در ۱۳۰۵ش، یعنی اندکی پس از دومین غلبه وهابیان از بقیع دیدن کرده، آن را به ویرانههای شهری تشبیه میکند که گرفتار زلزله شده است.
در ۱۳۳۳ش بر اثر فشار مراجع دینی و اقدامات سیاسی به دستور سعود بن عبدالعزیز گذرگاههایی از سیمان ساختند تا آمد و شد زائران را تسهیل کند. در زمان فیصل بن عبدالعزیز نیز درِ بزرگی برای آن تهیه شد و سالها بعد سایهبانی در ضلع غربی بقیع ساخته شد.
پی نوشت:
1. تخریب قبور: انهدام بارگاههای حرمین به دست وهابیان
2. مجلة تراثنا، سال چهارم، شوال ۱۴۰۹،ش ۱۷.
منبع: ویکی شیعه
شهید آیت الله شیخ محمد تقی بافقی از علمای برحسته یزد توانست با شجاعت تمام در برابر کشف حجاب رضا خانی بایستد و اجرای این قانون را هشت سال به تعویق بیندازد.
رضا خان در سفر به ترکیه و دیدار با آتاترک تصمیم به کشف حجاب زنان ایران گرفت و ابتدا با کشف حجاب زنان درباری و خانواده خود می خواست با علنی کردن آن قانون کشف حجاب را اجرایی کند. در نوروز 1306 در زمان تحویل سال که جمعیت کثیری از مردم در حرم و اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) حضور یافته بودند؛ همسر رضا خان با سر برهنه به همراه ملازمانش قصد ورود به حرم را داشت. آیت الله شیخ محمد تقی بافقی که در آن زمان پس از بازگشت از نجف به ایران، تولیت آستان مقدس حضرت معصومه(سلام الله علیها) را عهده دار بود، به محض اطلاع از ورود بی حجاب همسر رضا خان دستور ممانعت از ورود وی و همراهانش را صادر کرد، وقتی خبر به تهران رسید این موضوع که برای رضا خان و اهداف شوم او گران تمام شده بود، بلافاصله فردای آن روز به همراه گارد سلطنتی به حرم آمد و شیخ را مورد ضرب و شتم قرا رداد و به منطقه ری تبعید کرد. این واقعه زمانی اتفاق افتاد که چند ماهی از دستور رضا خان مبنی بر تعطیلی حوزه های علمیه اصفهان، مشهد و برخی شهرهای ایران می گذشت و رضا خان منتظر فرصتی برای تعطیلی حوزه علمیه قم بود. رضا خان تصور می کرد پس از واقعه ضرب و شتم شیخ با واکنش تند حوزه علمیه قم و علما مواجه می شود و بهانه ای برای تعطیلی حوزه قم می یابد. ولی از آنجایی که شیخ بافقی صاحب کرامت بود و چندین سال قبل از روی کارامدن رضا خان به وی گفته بود روزی را می بینم که خون ها می ریزی و چادر از سرزنان می کشی؛ به نیت قلبی رضا خان پی برد و علما را به سکوت دعوت کرد بنابراین حوزه علمیه قم با تیزبینی شیخ به کار خود ادامه می داد. سالها شیخ بافقی بر اثر جراحات رضا خانی بیمار بود و رضا خان پس از آن واقعه نتوانست تا هشت سال قانون کشف حجاب را تا1314 شمسی به صورت علنی اجرایی کند.
«وای چقدر الان دلم میخاد یه صندلی پیدا کنم و روش بشینم ، این باد وحشتناک هم که تمومی نداره …. آخیش ،راحت شدم ، ی صندلی ،ی جایی که میتونم چند لحظه پام رو از تو کفشام در بیارم و ی ذره استراحت کنم…..
خب حالا که وقت دارم ی سری هم به گوشیم بزنم ببینم دنیا دست کیه؟
اِ وا ٬چند تا پیام !این یکی رو نمیشناسم ،بذار ببینم چه نوشته ٬چی ؟بی تربیت ، بی ادب ،به من میگی ….،از دست این آدمای بی شخصیت!یه نفس عمیق!هااااای !این فکرای بد رو از خودت دور کن !
خب بعدی و ببینم ،بی…… بی….. ، چقدر مردم بی فرهنگند…»
دوستانم اینها جملات و کارهایی بود که منِ قبلیم روزم رو باهاش میگذروندم و تقریبا هر روز باهاش دست و پنجه نرم می کردم. میدونید چرا؟ چون من هیچ وقت معنی خیلی کلمات رو نمی دونستم وبهتر بگم نمی خواستم که بدونم تا اینکه ی روز ی اتفاقی عجیب من رو به زندگی برگردوند، دوست دارم با من همراه باشید:
«توی خیابون تند تند راه می روم چون خیلی عجله دارم که زودتر برسم دانشگاه، چون امتحان من ساعت ۱۰هست ومن یک ربع بیشتر برای رسیدن به دانشگاه وقت ندارم؛اما یه مشکل بزرگ وجود داره، کفشام٬ بله کفشام !پاشنه هاش زیادی بلنده ومن نمیتونم سریع راه برم ، تغ!وای شکست،خدایا حالا چیکار کنم ؟چطوری راه برم؟آهان ی فکری به ذهنم رسید ، خوبه پاشنه ی اون یکی رو هم بشکونم!آره بهترین راه همینه.تغ!آخیش حالا خوب شد…مدت ها بود که این قدر راحت راه نرفته بودم ….
خوبه میتونم تند تر راه برم و زودتر می رسم ……..
به ساعتم نگاه می کنم هنوز ۱۰دقیقه ی دیگه مونده والان من نزدیک در دانشگاه هستم و چون حراست دانشگاه گیر میده باید چادر سرم کنم! چقدر از این کار بدم میاد!ولی چاره ای نیست!به مامانم قول دادم که بی حاشیه و سر و صدا بیام دانشگاه.