وقتی نماز می خوانی،قلبت را حفظ کن و دلت فقط پیش خدا باشد.اگر چیزی گم کردی، طوری نماز نخوان که در نماز آن را پیدا کنی.
این نماز به درد نمی خورد.
حالا چه کنیم قلبمان را حفظ کنیم؟
راهش این است که هر وقت تکبیرة الحرام و الله اکبر می گویید، با نماز وداع کنید یعنی به خودت تلقین کن که شاید این آخرین نماز عمر تو باشد، آن وقت یک نماز با توجه می خوانی.
منبع: کتاب طریق وصل/آیت الله مجتهدی تهرانی، ص 80
نماز اول وقت را فراموش نکنید.
نماز اول وقت خیلی موثر است. آنهایی که هر چه می زنند،کار و بارشان جور نمی شود، به خاطر این است که نماز اول وقت نمی خوانند. شما جوان ها را موعظه می کنم که اگر می خواهید دنیا و آخرت داشته باشید،نماز اول وقت را ترک نکنید.
روایت دارد اگر کسی نماز مغرب و عشاء را آنقدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود،ملعون است.تا اذان را گفتند،نماز را شروع کنید.نماز اول وقت را ترک نکنید.
منبع: کتاب طریق وصل/ مجموعه رهنمود های اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهران،ص80
آیتالله مصباح یزدی حفظه الله :
بیشتر علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه بر این باورند كه شب قدر در ماه رمضان هر سال تكرار شده، و در هر سال شبی وجود دارد كه از هزار ماه برتر است و ملائكه و روح در آن شب نازل میشوند.
اما نزول ملائكه و روح برای چیست؟ كسانی كه نزول ملائكه را تنها در یك مرحله و آن هم برای نزول بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) میدانند، دیگر نیازی به پاسخگویی به این پرسش ندارند. چرا كه نزول ملائكه و روح، فقط یك بار برای نزول قرآن انجام شده است. اما این نظر با لفظ قرآن و روایاتی كه در این زمینه وجود دارد، سازگاری ندارد.
وقتی گفته میشود: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ،»؛ كلمه «تَنَزَّلُ»؛ مضارع و به معنی آن است كه نازل میشوند و این نزول استمرار دارد. علاوه بر این در آینده نیز استمرار خواهد داشت.
در اینجا این سؤال مطرح میشود اكنون كه دیگر نزول قرآنی وجود ندارد كه ملائكه بر پیغمبر نازل شوند، پس در شب قدر ملائكه برای چه كاری و بر چه كسی نازل میشوند؟
در اصول كافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم(علیه السلام) آمده است كه خطاب به شخصی فرمودند: «برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدراحتجاج كنید. چرا كه یكی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) این سوره است.»؛ این شخص با تعجب می گوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است. پس چگونه میتوان از این سوره برای اثبات مسئله امامت احتجاج نمود؟
حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائكه بر چه كسی نازل میشوند؟ آیا تاكنون كسی ادعا كرده است كه در شب قدر، ملائكه بر او نازل شده باشند؟ هیچ كس نمیتواند ادعا كند كه نزول ملائكه را در شب قدر درك كرده است. تاكنون نیز كسی در این باره مدعی نشده است.
قرآن نیز میگوید «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ»؛ فرشتگان با روح در شب قدر نازل می شوند. بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) كسی وجود داشته باشد تا ملائكه بر او نازل شوند. او كسی جز حجت خدا و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نخواهد بود.
امشب مرا بغضی فرا گرفته، بغضی از جنس عشق …
یا خیرَ حبیبٍ و محبوب،مرا در آغوش بگیر، پایم اینجا می لرزد ، دستانم از تهی پر است و چشمانم عجیب در پی نگاه تو ضجه می زند…
می شنوی صدای تمنای وصلم را…
یا من فَضلُه عَمیم ، گرچه بی بالم و بی توشه اما شنیدم که فضلت برای همه ست، آمده ام تا دستان خالی را در دستان پر عشق خود نهی و مرا با تمام کاستی هایم در آغوش بگیر ی …
چه لذتی دارد آرامش در دل محبوب…چه زیبا وصلی میشود این وصل در این شب….
یا خیرَ داعٍ برای بنده ی در راه مانده ی خود دعا کن…
دعا کن تا از وجودش رخت بر بندد هر آنچه که حب محبش را از وجودش ربوده..
یا رب هدف جز وصال نیست…
دعایم کن پایم نلغزد و دعایم کن تا محقق شود این هدف این عبد حقیر، ذلیل، مسکین و مستکین..
الهی العفو
دل نوشته
دیشب از فرق علي کعبه پلي زد به بهشت
چه مراعات نظيري است
علي…
کعبه…
بهشت…
- چه شده ؟! چرا انقدر بیتابی ؟
+ خالد ، تو حارث را میشناسی ؟
- کدام حارث ؟!
+ حارث بن سجیه !
- حارث بن سجیه .. نمیشناسم ، کیست ؟
+ حارث ، همانیست که بساط شرابش هرشب بپا بود. همانیست که بر صورت علی در جنگ آب دهان انداخت. حارث همانیست که به شانه ی علی ضربه ای وارد کرد که تا همیشه زخمش باقی ماند
خالد ! او همانیست که سی سال پیش برای سوزاندن درب خانه علی هیزم آورد و در میان ناله فاطمه قهقه میزد !
- نمیفهمم ، از این دست دشمنان علی کم نیستند ! چه چیز تو را چنین بیتاب کرده ربیع ؟!
+ تو هیچ میدانستی علی در مقابل این همه نیشی که حارث به او زد چه کرد ؟
- چه کرد ؟!
+ خودم با چشم های خودم دیدم خالد ! تا همین چند روز پیش که آخرین روزهای عمرش بود .. هرگاه حارث را میدید ، به رویش لبخند می زد و میگفت سلام حارث ! حارث نیز با خشونت به او می نگریست و میگفت تو اسم مرا از کجا میدانی ؟
- و علی چه می گفت ؟
+ می گفت ..من نام تمام کسانی که با حب به علی بمیرند را می دانم !
- حارث مگر محب علی بود ؟!! حارث که اگر زورش می رسید علی را در دم میکشت !
+ من هم همین را می گفتم ، هرگاه میدیدم علی چنین می کند، با خود می گفتم علی هم گاهی حرف هایی میزند که آدم شاخ در میاورد !
اما …. باورت نمی شود خالد ….
- حرف بزن دیگر ! چه بر سر حارث آمد ؟!
+ حارث وقتی فهمید ابن ملجم فرق علی را با ضربت شمشیر شکافته،سرگردان در کوچه های کوفه بدنبال کسی می گشت که جانش را بگیرد،گویی از این زندگی خسته شده بود ..اما هیچ کس قبول نکرد
- و بعد ؟
+ رفت به خانه علی ، همین چندروزی که علی در بستر بود … راهش ندادند اما علی گفت بگویید داخل بیاید ، حارث داخل رفت … نمیدانم بین او و علی چه گذشت .. فقط دیدم وقتی حارث بیرون آمد دیگر آن حارث نبود ! سجده می کرد و توبه می کرد، ناله می زد و اشک می ریخت …. باید میدیدی خالد …
- علی از کجا میدانست حارث با حب به او میمیرد !!!
+ من نمیدانم خالد ! فقط میدانم علی را دیر شناختم !!
- ربیع .. می گویند ابن ملجم وقتی علی داشت نماز صبح میخواند ، به فرق سرش ضربه زده … ربیع .. مگر علی نماز هم می خواند ؟!
+ چه می گویی خالد !!! من می گویم علی از سی ، چهل سال بعدِ حارث خبر داشت ! غیر از این است که با خدایش سَر و سِری دارد ؟!! کم خودت را گول بزن ! وای بر ما .. چه کردیم با علی … !!
- چه کردیم با علی ؟! درست است که مقابل دشمنانش در نیامدیم ، اما به روی او شمشیر هم نکشیدیم !
+ آری .. سکوت کردیم .. و این از شمشیر کشیدن بر علی هم بدتر است !
- کاش علی را زودتر میشناختیم …
منبع: افسران جنگ نرم
بنده جاهل ناشکری می کند.
وقتی پدر و مادر از روی محبت لباس کثیف بچه را بیرون می آورند و اورا به حمام می برند و می شویند.بچه گریه می کند .
خدا هم وقتی با ابتلائات می خواهد بنده اش را پاک کند و لباس تمیز بر تن او کند او چون جاهل است گریه سر می دهد و ناشکری می کند.
منبع: کتاب شهید محبت/ حاج آقا دولابی/ ص 22
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز بیست و سوم
متن :
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِوَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِین [1]
ترجمه:
اى خدا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عیب و نقص پاک ساز و دلم در آزمایش رتبه دلهاى اهل تقوى بخش اى پذیرنده عذر لغزشهاى گناهکاران.
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ
خدایا مرا از گناهان شستشو بده ، شما وقتی می خواهید به مهمانی بروید خودتان را پاکیزه و تمیز می کنید و شستشو می دهید و بدانیم که در ماه رمضان همه میهمان خداوند هستیم ، آیا خودمان را از آلودگی های معنوی تمیز کرده ایم ،آیا دلهایمان را از زنگار گناه شستشو داده ایم ؟ « شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ » [2] و شما میهمان سفره پر برکت الهی هستید و باید خودمان را برای این ضیافت آماده می کردیم و با دلی پاک به این میهمانی برویم ، لذا از خداوند می خواهیم که ما را از گناهان شستشو بده و لیاقت آن را بدهد که از این میهمانی استفاده کنیم.
امشب (شب قدر) از خدا بخواهیم نظر به حق را برایمان رقم بزند
نظر به حق یک امر شناختی نیست که دنبال علمش برویم بلکه یک امر وجودی موجود هست که فقط باید درکش کنیم
مانند رحمت واسعه الهی که گفته شده تو در آغوش رحمانیت الهی هم اکنون قرار گرفته ای اما افکار و آمال و علایق، حواست را پرت کرده اند .باید با تمرکز این آغوش گرم را درک کنیم
حال چگونه به چنین درکی برسیم؟
(با توجه به ایه 35 سوره مبارکه بقره ، شجره به معنای حب نفس و حب دنیا)بایدنگاهمان را از سمت کثرات دنیوی به سمت احدیت تغییر دهیم.
امام راحل فرمودند: قلب انسان همانند یک آینه می باشد به هر سمت قرار بگیرد همان سمت در اینه مشاهده می شود
آینه قلب من به سمت کثرات دنیاست و پشت به احدیت چگونه احدیت الله در این آینه رخ بنماید
بی جهت نیست که می فرماید لا تقربا!
اگر آغوش گرم الهی را می خواهیم باید به حب کثرات دنیوی و حب نفس پشت کنیم
باید محتاطانه از دنیا بعنوان تنها ابزار برای قرب الی الله استفاده کرد(لا به لای دلبستگی های به ظاهر زیبایش بند نشویم) باید بر دنیا از دنیا فاصله بگیریم تا در دنیا نگاهمان به سمت احدیت قرار بگیرد و آنوقت می توان گرمای وجود رحمت الهی را حس کنیم
-نکته مهم دیگر
یک شبه، تقدیر به خواست ما رقم نخواهد خورد
یک سال باید مقدمات امشب را فراهم کرد پس امشب از خداوند می خواهیم که آنچنان حب این شجره ممنوعه را از دلم بیرون گردان تا یکسال تلاش کنم بندهای بسته ی دهها ساله ای که چه تلاشها برای گره زدن به قلبم داشتم را باز کنم
آزاد شوم
فاصله بگیرم
و مهیا شوم همراه با چشمانی باز برای درک آغوش گرم پروردگارم
ان شاءالله
دل نوشته لیلا خلدی نسب