با چشم های منتظر.سربندهای یافاطمه الزهراء(س) و دهانی که از تو میخواند"رهبر نشوی تنها من یار تومیگردم.
شوروشوق وعشق دیدار رهبرعزیزانقلاب،همه ی بچه ها را تا آخر راه گرم نگه داشته بود،اتوبوس حال و هوای خاصی داشت،طلبه های عاشق حکیمه،را میگم.
تا آخرتاکوچه ی اشکبوس،تا بیت رهبری،
دیر رسیدیم،
درهارابسته بودند وبچه ها،
وبچه ها بغض و گریه شان را زیرچادرهاشان پنهان کردند..
همان چادری که یادگار تو بود،فاطمه جان-مادرم.
اصلأآمده بودند که در کنار بیت همیشه سبز آقابه عزاداری بنشینند..
هنوز هم امیدی بود…نماز مغرب وعشابه جماعت،اون فضای معنوی دلچسب که نمیذاشت هیشکی برگرده،
بچه ها گله میکردن از این که چقدر دلشون پرمیزنه برند داخل خودبیت،زانوی غم بغل گرفته بودند.اماهمه جا بیت بودوهمه مهمان،مهمانی خوبی بودومیزبان مهربانترباما…
مهم این است که ماطلبه ها اعتقاد داریم؛
گرلشگرسفیان ها ازغرب به پاخیزد
در قحطی انسان ها عمار تومیگردیم
انشاءا…
اردیبهشت1391-مصادف باشب آخرشهادت
جلوی آقادوزانونشسته ایشان را مولا خطاب میکنند.آقاناراحت شده وبه علامه میفرماینداین کار را نکنید.علامه حسن زاده میفرماینداگریک مکروه ازشما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.
ایشان در جای دیگر فرموده اندگوشتان به دهان رهبر باشد.چون ایشان گوششان به دهان حجت ابن الحسن(عج)است.
کوچه های مدینه یاکوچه های بحرین
فرقی نمیکند
درکوچه های مدینه یا در کوچه های منامه”
دست شرطه های حجازهمیشه سنگین است…
دربحرین واقعا فاطمیه است.هرروز دوشنبه است"و بحرین به باریکی وتاریکی کوچه ی بنی هاشم.
وباز پای خلیفه وآل خلیفه درمیان است.
اللهم انانشکوا الیک…
حوزه ی علمیه ی حکیمه در نظر دارد 4 روز به مناسبت فرا رسیدن شهادت دخت رسول اله و اولين شهيده ولايت، فاطمه ی زهرا(س)،با سربازان مهدی زهرا (عج) به سوگ نشسته و درغم و اندوه فرزندشان صاحب الزمان شریک شوند انشاءاللّه.لذا از شما محبّین اهل بیت از تاریخ 9/2/ 91 الي 12/2/91 دعوت بعمل می آید تا دقایقی را گرد هم برای این همه درد ،خون گریه کنیم.
مكان: سپاهانشهر ،بلوار غدير، خيابان تعاون 3،كوچه نهالستان شرقي،روبروي دبستان المهدي،حوزه علميه حكيمه
ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است دلسوخته عمر کم فاطمه هستیم
ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت مادر همه ی عاشقان به پیشگاه صاحب الامر عج الله تعالی
فرجهالشریف ، طلاب حوزه علمیه حکیمه سپاهان شهر برای تسکین قلب صا حب الزمان و بیعت با ولی امر
مسلمین و تسلی دل این عزیز در سوگ مادر مظلومه ی شان پنج شنبه 7/2/90صبح ساعت 8:30عازم بیت
رهبری می باشند.امید آن است که مشمول دعای خیر آن حضرت قرار گیرند.
دلهای شیعیان،بار دگر غم گرفته است/ آقا، وجودمان زگریه، نم گرفته است.
بار دگر هتک حرمت به امام همام / دلهایمان دسته جمعی دم گرفته است.
با هم ، یک صدا، یک نفس، بلند/ دشمن چرا شیعه را دسته کم گرفته است.
قلب هایمان عشق تو دارد ای امام هدی / این ضعف دشمن است، که ماتم گرفته است.
آقا جان ! سربازان این مدرسه چگونه می توانند ساکت باشند و غم و اندوهتان را به اندوه ننشینند.
در این روزهای بارانی که دلها نمناک گریه ی مادرتان می باشد، چگونه می توان هتک حرمت به ساحت مقدس جد بزرگوارتان را نادیده گرفت.
واما…
دشمن چه گمان می کند…
این قلم هایمان، نه آقا… جان هایمان، فرزندانمان، پدر و مادرمان…..، آقا فدایتان .
خدایا نمی دانم هدفم از زندگی چیست؟
عالم و ما فیها مرا راضی نمی کند، مردم را می بینم که به هر سو می دوند، کار می کنند تا به نقطه ای برسند که به آن چشم دوخته اند؛ ولی ای خدای بزرگ از چیزهائی که دیگران به دنبال آن می روند بیزارم، اگر چه بیش از دیگران می دوم و کار می کنم ولی فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می گذارم و در کشش حیات شرکت می کنم و در این راه انتظار نتیجه ای ندارم! خستگی برای من بی معنی شده، هر کجا که برسم می خوابم، هروقت که اقتضا کند بر می خیزم، هر چه پیش آید می خورم، چه ساعت های دراز بر سر تپه های اطراف برکلی( دانشگاه برکلی در کالیفرنیا) بر خاک خفته ام و چه نیمه های شب که مانند ولگردان تا دمیدن صبح بر روی تپه ها و جاده های متروک قدم زده ام، چه روزهای دراز را که با گرسنگی به سر برده ام.
درویشم، ولگردم، در وادی انسانیت سرگردانم و شاید از انسانیت خارج شده ام، چون احساس و آرزوئی مانند دیگران ندارم.(بر گرفته ازکتاب خدا بودو دیگر هیچ نبود،شهید مصطفی چمران)
.
پدران ومادران خوب
کمی به عقب برگردید ودوران کودکیتان را بیاد بیاورید !
یادتان هست چه خصوصیت مثبتی از طرف پدر ومادر یا اطرافیانتان در مورد شما گفته می شود که حالادرونی شده ودر زندگی امروزتان اثر آن را مشاهده می کنید؟شاید یک جمله ساده ،یک تشویق،یک مچ گیری مثبت …..
به طور حتم اثری مثبت از ان دوران در زندگی امروزتان هست . تشویقی که راهگشای شما شد،پیام مثبتی که شما را به حرکت واداشت ، انگیزه ای که رشته را برای شما به ارمغان آورد.
بعضی از پدر مادرها می گویند :"آرزو دارم برای فرزندم بهترین ها را فراهم کنم،آرزو دارم موفقیتش را ببینم،
آرزو دارم…."