موضوعات: "یاد ایام" یا "محرم" یا "ربیع الاول" یا "غدیر" یا "صفر" یا "شعبان" یا "رمضان" یا "ذی القعده"
سوال : آیا دشنام دادن به کافران در فرهنگ قرآنی ما جایز است؟
لعن فرستادن چطور؟
لعن کردن و برائت جستن : از موضوعات محوری زیارت عاشورا
نماد سلام و لعن(تولی و تبری) : لعن بر قاتلان و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام)
آیا لعن و برائت در امور دینی جایز است؟
1400 سال پیش یک عده آمدند فرزند پیامبر خدا را کشتند . خطا کردند تا حالا لعن و دشمنی؟
اصل لعن و اظهار برائت اصلی قرآنی و دینی و جایز است. و شبهه مخالفان گواه بی اطلاعی آنهاست.
در آیه فوق اشاره به چهار «بدعت» نا به جا شده که در میان عرب جاهلى معمول بود، آنها بر پاره اى از حیوانات به جهتى از جهات، علامت و نامى گذارده و خوردن گوشت آن را ممنوع مى ساختند.
و یا حتى خوردن شیر و چیدن پشم و سوار شدن بر پشت آنها را مجاز نمى شمردند.
گاهى این حیوانات را آزاد مى گذاشتند که هر راهى مى خواهند بروند و کسى متعرض آنها نمى شد، یعنى عملاً حیوان را بلا استفاده و بیهوده رها مى ساختند.
لذا قرآن مجید مى فرماید: «خداوند هیچ یک از این احکام را به رسمیت نمى شناسد، نه بحیره اى قرار داده، نه سایبه، نه وصیله و نه حام» ( ما جَعَلَ اللّهُ مِنْ بَحیرَه وَ لا سایِبَه وَ لا وَصیلَه وَ لا حام).
و اما توضیح این چهار نوع حیوان:
1 ـ «بَحیره»، به حیوانى مى گفتند که: پنج بار زاییده بود و پنجمین آنها ماده ـ و به روایتى نر ـ بود، گوش چنین حیوانى را شکاف وسیعى مى دادند، و آن را به حال خود آزاد مى گذاشتند و از کشتن آن صرف نظر مى کردند.
«بحیره» از ماده «بحر» به معنى وسعت و گسترش است، و این که عرب دریا را بحر مى گوید، به خاطر وسعت آن است، و این که «بحیره» را به این نام مى نامیدند به خاطر شکاف وسیعى بود که در گوش آن ایجاد مى کردند.
اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّین [1]
ترجمه :
اى خدا مرا در این روز بر روزه و اقامه نماز یارى کن و از لغزشها و گناهان دور ساز و ذکر دایم نصیبم فرما به حق توفیق بخشى خود اى رهنماى گمراهان عالم.
اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ
خدایا در ماه رمضان برای روزه و شب زنده داری کمکم کن ؛ اگر خدا کمکت کند ؛ گرسنگی را نمی فهمی ؛ خستگی عبادت را نمی فهمی ؛دعای ابوحمزه و دعای افتتاح …می خوانی و اصلا متوجه خستگی نمی شوی چون خدا کمکت می کند .
حکایت :
سال ها قبل در قم واعظی بود به نام میرزا محمد تقی اشراقی ؛ و ایشان به قدری در فن خطابه قوی بودند که تا ایشان زنده بود مرحوم آقای فلسفی به قم دعوت نمی شد و آدم ملائی هم بود و صدای رسایی هم داشت طوری که بدون بلندگو در صحن حرم همه صدای او را می شنیدند. مرقد ایشان هم در حرم حضرت معصومه پایین پای مرحوم موسس آیت الله حائری یزدی ( ره ) است .
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز ششم
متن :
اللَّهُمَّ لاَ تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لاَ تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِین [1]
ترجمه :
اى خدا مرا در این روز بواسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان به حق احسان و نعمتهاى تو به خلق اى منتهاى آرزوى مشتاقان.
اللَّهُمَّ لاَ تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ
خدایا من را بخاطر تعرض به گناهان خوار نکن ؛ گناه انسان را خوار می کند ؛ اما تقوی انسان را عزیز می کند اما گناه انسان را ذلیل می کند هرچند تحصیلات عالیه داشته باشی ؛ مال و مکنت آنچنانه داشته باشی ولی خوار هستی ؛ اما اگر بندگی کنی خدا محبتت را به دل دیگران می اندازد .
تقوی محبت می آورد :
« إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا » [2]
مردم شیخ محمد حسین زاهد را دوست داشتند ؛ چرا ؟ چون اهل تقوی بود
توصیه
وقتی به قبرستان ابن بابویه میروید حتما به زیارت سه قبر بروید ؛شیخ صدوق ؛ شیخ محمد زاهد ؛ شیخ رجب علی خیاط ؛ شیخ محمد حسین زاهد زندگی ساده ای داشت خیلی ها با اینکه ایشان را ندیده اید ولی محبت او در دل دارند و این ها همه بخاطر تقوی هست .
نمونه دیگر از صالحین :
مرحوم شیخ محمد تقی بافقی ؛ ایشان طوری بود که وقتی نگاهت به ایشان می افتاد یاد خدا می کردی ؛ روزی خدمت ایشان بودیم و توصیه ای کرد ؛ آن هم چه توصیه ای ایشان فرمود :
«رفقا ؛بیاید از امروز باور کنیم که یک خدایی داریم » و همه منقلب شدیم…
اگر انسان باور کند که خدایی دارد دیگر گناه نمی کند.
مَعْصِیَتِکَ وَ لاَ تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ
خدایا مرا با تازیانه عذابت مزن ؛ این سیل ها و زلزله هایی که گاهی اتفاق می افتند ، این ها تازیانه های عذاب اند ؛
جمله ذرات زمین و آسمان ****لشکر حقند گاه امتحان [3]
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ
خدایا در روز پنجم ماه رمضان من را از مستغفرین قرار بده
استغفار شرایط دارد ؛ کسی که مال حرام خورده با استغفار درست نمی شود بلکه باید صاحبان مال را راضی کند تا استغفار او پذیرفته شود ؛ اگر بدنت از مال حرام فربه و چاق شده است باید با روزه و کم خوردن آن گوشت های حرام را آب کنی ؛ اگر قبلا شب تا به صبح در مجلس طرب و گناه بسر می برده؛ الان که می خواهد توبه کند باید شب ها عبادت کند و احیاء بگیرد تا جبران گذشته بشود . [2]
پس اینکه می گوییم ؛ خدایا من را از مستغفرین قرار بده به این معناست که واقعا از گذشته خویش پشیمان باشم و حقوق مردم را ادا کنم ؛ طوری نباشد که اگر گناهی کرده ام حالا که به آن گناه فکر می کنم از فکر کردن به آن گناه لذت ببرم ؟! باید توبه راستین کرد.
ممدوح بودن استغفار زبانی :
اگر مقید باشید هر روز به تعداد مشخصی استغفار زبانی بکنید خوب است بعد از نماز عصر هفتاد بار استغفار کردن خوب است که در روایت هم وارد شده است . [3]
خواص استغفار
الف- رهایی از غم و غصه
(من اکثر الاستغفار جعل الله من کل هم و غم و فرجا)
کسی که زیاد استغفار کند چهار چیز بدست می آورد ؛ کسی که استغفار می کند و اهل استغفار است خدا غم و غصه را از دل و جان او بر می دارد ؛ گاهی بدون هیچ دلیلی احساس غم و غصه کرده ام ؛ و استغفار که می کنم ؛ حالم خوب می شود شما هم این مطلب را امتحان کنید.
در هر هفته یک فراز از دعا که با اللهم شروع می شود را دنبال می کنیم.
خواندن دعا باید به گونه ای باشد که اعتقاد ساز باشد. ارزش هر انسان به نوع خواسته ها و آرزوهایش است.
با شرح و تکرار روزانه دعای مکارم اخلاق، زمانی خواهد رسید که خواسته های مادی بی رنگ شده و خواسته هایم خواسته های مکارم الاخلاقی می شود.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِى أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِى أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِى إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِى إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.
اللهم : الله (معنای اصطلاحی) : کسی که همه ی روحم به سوی توست.
صلوات: در شروع دعا کسی که وسیله استجابت دعا است را ابتدا ذکر می کنیم.
بلغ بایمانی :… برسان ایمانم را به کامل ترین ایمان…
می دانم آنچه بر طرف کننده ی مشکلاتم هست دین است، دین دارم اما ایمان به دین درونم ضعیف است، باورم را نسبت به دین پررنگ کن (به جای خواسته های دنیایی از خدا طلب ایمان کامل داشته باشم.)
واجعل یقینی افضل الیقین
خدایا یقین مرا بالاترین یقینها قرار بده
یقین باعث می شود مومن از ایمانش به آرامش برسد یقین ایمان را دلنشین می کند.
امروزه هستند کسانی که حجاب را رعایت می کنند اما بدشان نمی آید گاهی هم حجاب نداشته باشند.
سعی می کند همیشه راست بگویند اما((کاش می شد دروغ بگوییم و کارمان حل بشود))
این افراد به درجه یقین نرسیده اند.
واتنه بنیتی الی احسن النیات
خدایا نیتم را منتهی کن به بهترین نیتها.
گاه نیتم از نماز چوب نخوردن است…
گاه بخاطر سرکش نشدن است…
گاه برای نعمات بهشتی است…
گاه برای رضایت خدا است…
گاه نماز میخوانم که وجودم تماماً از تو مملو شود.
بالاترین نیتها را در نظر بیاورم.
وبعملی الی احسن الاعمال
منتهی کن علم را به بهترین عمل
خدایا من فقط عمل خوب نمیخواهم داشته باشم.
من علموالصالحات را میخواهم یعنی تمام عملکردم از هر نظر عالی باشد.
یک معلم خوب فقط خوب درس نمی دهد. خوب صحبت می کند، خوب نگاه می کند، خوب می نشیند، خوب رفتار می کند، خوب می نویسد، خوب فکر می کند..
خوب ترین اعمال را از هر جهت از خدا بخواهیم.
من عمل ساده دین را نمیخواهم بلکه عمل عالی دین میخواهم…
به کوشش طلبه (مبلغ)گرامی : لیلا خلدی نسب
تازه واردها
شب قدر که رسید ، به اتفاق چند تن از هم رزم ها رفتیم به محل برگزای مراسم احیا.از مجموع سیصد و پنجاه نفر افراد گردان، فقط بیست نفر آمده بودند. تعجب کردم.شب دوم هم همینطور بود. برایم سوال شده بود که چرا بچه ها برای احیا نیامدند، نکند خبر نداشته باشند.از محل برگزاری احیا بیرون رفتم.پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و تل زیادی داشت.به سمت صحرا حرکت کردم ، وقتی نزدیک شیارها رسیدیم ،دیدم در بین هر شیار ، رزمنده ای رو به قبله نشسته است،قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه می کند.چون صدای مراسم احیا از بلندگو پخش می شد، بچه ها صدا را می شنیدندو در تنهایی و تاریکی حفره ها ، با خدای خود راز و نیاز می کردند .بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و احیا آمده بودند ، مثل من تازه وارد بودند.
جرم سنگین روزه داری
اسارت بود و روزه گرفتن یک جرم سنگین. بچه ها غذای ظهر را می گرفتند و در یک پلاستیک می ریختند چهار گوشه ی آن را جمع می کردند و گره می زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می کردند تا با ان افطار کنند.اگر موقع تفتیش از کسی غذا می گرفتند، شکنجه اش می دادند.آن غذای سرد ظهر یا غذای مختصری را که احیانا در شب می دادند ، بچه ها به عنوان افطار می خوردند و تا افطار بعد، به همین ترتیب می گذشت.
آموزش نظامی در روزهای روزه داری
روزه داری گرمای سوزان خردادماه خوزستان و فعالیت های زیاد روزانه ، به خودی خود واقعا طاقت فرسا بود. حالا به این اضافه کنید دوران تحت آموزش نظامی بودن را. هر روز صبح بعد از خوردن سحری و اقامه ی نماز جماعت برنامه ی صبحگاه و بعد هم آموزش های سخت نظامی شروع می شد و تا ظهر ادامه داشت. بعد از نماز ظهر، بچه ها دو ساعتی می رفتند توی چادرهایشان و استراحت می کردند، اما گرمای هوا باعث می شد داخل چادر شبیه سونا شود. بچه ها سطل آبی می گذاشتند وسط چادر و دورش دراز می کشیدند و چفیه هایشان را توی سطل خیس می کردند و چفیه را می کشیدند روی بدنشان تا فقط کمی خنک بشوند.
صفحات: 1· 2