موضوعات: "یاد ایام" یا "محرم" یا "ربیع الاول" یا "غدیر" یا "صفر" یا "شعبان" یا "رمضان" یا "ذی القعده"
در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهراناجتماع کرده بودند تا سخنرانی رئیس دولتموقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناحهای مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین دهها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.
مشاهده شده در دانشنامه ویکی پدیا
از اولین ساعات روز، در تمام ایران به طور همزمان، راهپیمایی بزرگی برای تایید دولت مهندس مهدی بازرگان برپا شد. مردم یکپارچه در شعارهایی مختلف، همبستگی و اطاعت خود را از دولت موقت ابراز داشتند. به دستور بختیار، سربازان فرمانداری نظامی جلوی مردم را نگرفتند، اما در بعضی نقاط به سوی مردم تیراندازی شد. پیامی که امام (ره) خطاب به ارتشیان صادر کرده بودند، دست به دست می چرخید.
مردم متن پیام رهبر انقلاب را جلوی نظامیان می خواندند و صلوات می فرستادند، در این پیام آمده بود: «ما به نظامیان میگوییم به ملت ملحق شوند، میگوییم اسلام بهتر از کفر است. ملت برای شما بهتر از اجنبی است… ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم… لکن نظامی ناشی از ملت و در خدمت ملت نه نظامی که دیگران آن را سرپرستی بکنند و دیگران به این نظام فرمان بدهند.»
در این روز عدهی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، در حالی که لباسهای نظامی بر تن داشتند و بر پلاکاردهای متعددی نوشته بودند: «لطفاًعکس نگیرید» در میان شادی و حیرت مردمی که از این رژهی نظامی غافلگیر شده بودند، به اقامتگاه امام(ره) رفتند. آنان درحالی که شعارهایی دربارهی اتحادشان با مردم و اطاعتشان از امام(ره) بر لب داشتند، در حضور رهبر انقلاب صف کشیدند و به سخنان کوتاه ایشان گوش دادند. امام (ره) در این دیدار گفتند: «همان طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حالا به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت عدل اسلامی را برقرار کنیم.»
یکی از روزنامه های عصر، خبر این دیدار را همراه با عکسی که همافران را از پشت سر و امام(ره) را از روبهرو نشان می داد، به چاپ رساند. به محض انتشار این روزنامه، مردم هر کجا که ارتشیان را میدیدند، آنها را در آغوش میکشیدند، حلقههای گل بر گردنشان میآویختند و آنها را بر شانههای خود بلند میکردند. مردم در مقابل چشم سربازانی که مشاهده ابراز احساسات شدید جمعیت توان هر نوع مقابلهای را از آنها گرفته بود، تصاویر رهبرشان را بر ماشینها و تانکهای نظامی میچسباندند.
بدرهای (فرمانده نیروی زمینی) از بختیار خواست تا دستور دهد تمام افسرانی که احتمال داشت در رژه صبح آن روز مدرسه علوی حاضر شده باشند، دستگیر شوند، اما مأموران امنیتی که بلافاصله برای بازداشت آنها اعزام شده بودند، دست خالی بازگشتند. هیچ یک از آنان در محل کار و زندگی خود نبودند، همگی به گونهای حساب شده، توسط نزدیکان امام (ره) درمحلهای امن پنهان شده بودند. تنها تعداد کمی – چهار افسر و دوازده درجه دار – به چنگ ماموران امنیتی گرفتار شدند.
خبرگزاریها، عکس و خبر مربوط به این واقعه را به سراسر جهان مخابره کردند، همچنین سخن بختیار را که گفته بود: «آن عکس مونتاژ است» و تهدید کرده بود که «مسببان آن حادثه را به شدیدترین وجهی تنبیه خواهد کرد.» در حالی که بختیار گفته بود: «هر یک از اعضای دولت موقت که بخواهد وارد وزارتخانهها شود، توقیف خواهد شد.» کارکنان یازده وزارتخانه اعلام کردند که فقط از مهندس بازرگان اطاعت خواهند کرد.
سپهبد مقدم (رئیس ساواک) نیز با رسیدن اخبار حمله مردم به مراکز ساواک، به تمام رؤسای ساواک سراسر کشور دستور داد در صورت لزوم اسناد و مدارک محرمانه را از میان ببرند. به دلیل احتمال دستیابی مردم به سلاحهای گرم، بختیار در ملاقات با ارتشبد قرهباغی (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) به او پیشنهاد کرد تا دستور بمباران مراکز نظامی را که در آنها انبار اسلحه های سبک مثل ژ.3، مسلسلهای سبک و مواد منفجره نگهداری می شود، صادر کند
بر گرفته شده از دانشنامه ویکی پدیا.
صبح روز شانزدهم بهمن، در حالیکه دهها خبرنگار داخلی و خارجی و گروههای مختلفی از مردم و نزدیکان امام در سالن مدرسه علوی اجتماع کرده بودند، در حضور امام خمینی(ره)، حجتالسلام هاشمی رفسنجانی حکم نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت کرد.
بازرگان، از چهرههای مذهبی و نرمخوی انقلاب و از جمله مبارزان قدیمی بود که در دولت دکتر مصدق نیز خدمت کرده بود. او پس از سخنانی کوتاه و تشکر از اعتماد رهبر انقلاب و مردم ایران برنامهها و وظایف دولت موقت را شرح داد.
امام خمینی(ره) بعد از تعیین بازرگان به ریاست دولت موقت اظهار کردند که : «از طریق مطبوعات و تظاهرات آرام، ملت دربارهی دولت بازرگان باید نظر بدهند.» قرار شد روز پنج شنبه نوزدهم بهمن ماه برای تایید دولت بازرگان راهپیمایی گستردهای در سراسر ایران برپا شود. در حالی که مردم هر لحظه به پیروزی نزدیکشان امیدوارتر می شدند، هشت تن از تیمساران ارتش پس از ساعتها مذاکره در مورد طرح یک کودتا به نام «کورتاژ» متحد شدند.
در پادگان لویزان، مرکز این افسران نیروی ویژه و گارد جاویدان، ستاد عملیات مخفی تدارک دیده شده بود. اصول این طرح بمباران مراکز انقلاب در تهران، کنترل شهرها توسط نظامیان، دستگیری و اعدام افراد مشهور به مخالفت با شاه، اشغال رادیو و تلویزیون و… بود. این گروه که موفق نشده بودند طرح خود را به طور مستقیم با شاه مطرح کنند، از طریق اردشیر زاهدی –سفیر ایران در آمریکا و داماد شاه– مطمئن شده بودند که شاه از آنها دفاع خواهد کرد و آمریکا نیز پشتیبان آنها خواهد بود.
آنها موفق شده بودند پنج پست ضدهوایی را که از یک سال پیش برای حفاظت ازکاخهای سلطنتی بر بلندیهای شمال تهران برپا شده بود، فعال نمایند و در هر یک از آنها توپهای قوی و حساسی مستقر کنند که با دقت بسیار زیاد می توانست نقاط حساس را هدف گیری کند. از جمله اهداف مشخص شده در این طرح، مدرسه علوی اقامتگاه رهبر انقلاب بود. فهرستی از اسامی، محل اقامت و مشخصات بیش از دو هزار نفر تهیه شده بود که میبایست با یک اقدام ناگهانی ربوده و به یکی از جزایر دورافتاده خلیج فارس فرستاده شوند. یک هلیكوپتر توپدار نیز پیشبینی شده بود تا در صورت شورش و مقاومت مردم، از آن استفاده شود. دست بند، پابند و لباس متحدالشکل برای کودتاچیان، هواپیما، جیپ های مجهز به سلاحهای نیمه سنگین واسلحههای سبک و خودکار نیز پیشبینی شده بود. یکی از افسران ارشد کودتا نیز مسئولیت یافتن فرماندههایی مطمئن در شهرستانها و هماهنگیهای لازم را برعهده گرفته بود. اما اعضای شورای انقلاب، آیت الله شهید دکتر بهشتی، شهید استاد مطهری و مهندس بازرگان با تماسهای مداوم با فرماندهان ارتش سعی میکردند به آنها نزدیک شده و ارتش را بدون خونریزی متحد ملت کنند.
مردم نیز باگل و اشک و سخنرانی و شعار، ارتشیان را در فشار عاطفی و روانی گذاشته بودند. امام (ره) نیز با فتوای خود درباره باطل بودن سوگند وفاداری نظامیان به شاه، راه فرار سربازان از پادگانها را هموار کرده بودند. در این روز، اسرائیلیها که مسئول آموزشهای نظامی در ارتش بودند، ایران را ترک کردند.
برگرفته شده از سایت راسخون
کارکنان نخست وزیری به منظور پشتیبانی از مبارزات خونین ملت مبارز و قهرمان ایران و در جهت همبستگی با این نهضت، اعتصاب کردند. بختیار که در دفتر کار خود نیز پایگاهی نداشت، باز هم تلاش کرد تا با امام خمینی(س) ملاقات کند، اما امام(س) قاطعانه اعلام کردند که تا استعفا ندهد او را نخواهند پذیرفت.
بختیار در مصاحبه با روزنامه «لوماتن» چاپ پاریس گفت: «من همچنان چون گذشته مشتاق ملاقات با آیتالله خمینی(س) هستم، اما اگر ایشان موضعگیری نمایند کوشش برای ملاقات ارزشی نخواهد داشت در این صورت ما همچنان دور از یکدیگر دوستان خوبی برای هم باقی خواهیم ماند!»؛ او در مصاحبهای دیگر با لحنی دوگانه میان نرمش و تهدید گفت: «در برخی از اصول نه با شاه سازش میکنم نه با خمینی».
او بر این نکات تاکیدکرد که:
1- به آیتالله خمینی(س) اجازهی تشکیل دولت موقت را نمی دهم.
2- کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند اعدام میکنم.
3- تمام نظرات امامخمینی(س) را در لباس قانون تحقق می بخشم.
امام(س) در پاسخ تهدیدهای دولت و فرمانداری نظامی فرمودند: «من باید نصحیت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می خواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آنها فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم…»
امام دربارهی اصول سیاستهایشان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهندکرد. ما برای اقلیت های مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است که درخدمت ملت باشند. دولتها حق هیچ نظارت ندارند…»
در همین روز، چندین پاسگاه هوایی در سراسر ایران علیه رژیم شاه شورش کردند. افراد زیادی از نیروی هوایی بازداشت شدند و در پایگاه شاهرخی همدان زندانی شدند. دانشجویان طرفدار انقلاب اسلامی در لندن، ملبورن و انگلستان دست به تظاهرات وسیعی زدند. دویست نفر از وزرای سابق، معاونان وزارتخانه ها، بعضی از مدیران بخش خصوصی،استانداران و… بازداشت شدند كه اتهام آنها سوء استفاده از بیتالمال و فساد بود. دولت اعلام کرد چندین پرونده مربوط به سوءاستفادههای زیاد مالی در طرح تغذیه رایگان، حزب رستاخیز، سازمان اوقاف و امورخیریه و… در دست بررسی است.
برگرفته شده از سایت راسخون
بختیار اعلام كرد كه حاضر به همكاری با طرفداران آیتاللهالعظمی خمینی است و حتی حاضر است وزرای انتخابی ایشان را در یك دولت ملی بپذیرد، اما مردم جز برای ساختن شعارهای طنزآلود، نامی از بختیار نمی بردند.
این در حالی بود كه كاركنان وزارتخانه ها و ادارات مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل كار خود راه نمیدادند و ارتش، روز به روز در مقابل مردم فرسودهتر میشد. شمار سربازان فراری، به خصوص با بازگشت امام افزایش چشمگیری پیدا كرده بود. جواد شهرستانی (شهردار تهران) نخستین مسئول دولتی بود كه در این روز به دیدن امام آمده، استعفایش را تقدیم كرد و دوباره از سوی امام شهردار شد.
بختیار كه از انتشار این خبر و احتمال اینكه از سوی دیگران سرمشق قرار گیرد، ترسیده بود، در مصاحبه ای شروع به ناسزاگویی به شهرستانی كرد و گفت:«این شخص (شهرستانی) پرونده مفتوح در دادگستری دارد و به دادستان گفته ام آن را به جریان اندازد.» شهردار تهران تنها كسی نبود كه به مدرسه علوی روی آورده بود. مسئولان اعتصابی تمام واحدهای دولتی در آنجا بودند. به نحوی که کمیتهی استقبال از هیچ نظر کمبودی نداشت، روزی دهها خط تلفن و تلکس به هر چه که خواسته میشد، متصل میگشت. در میان خاموشیهای طولانی شهر، کارکنان و مهندسان ادارهی برق از خاموشی منطقهی مجلس که اقامتگاه امام بود به هر ترتیبی جلوگیری میکردند و کارکنان اعتصابی تلویزیون سرگرم راهاندازی یک فرستندهی موقت بودند که میتوانست منطقهی وسیعی از تهران را پوشش دهد و از همان وقت به «کانال انقلاب» مشهور شده بود.
کمیته تنظیم اعتصابات به کارکنان گمرک بازرگان اعلام کرد باید هر چه زودتر کامیونهای مواد غذایی و احتیاجات ضروری مردم را تخلیه کنند. خانوادهی گروهی از همافران که چند روز پیش دستگیر شده بودند، بار دیگر در کاخ دادگستری تحصن کردند. از سوی دیگر، رسانههای گروهی اعلام کردند دولت آمریکا تماس خود را با شاه قطع کرده است و حتی اردشیر زاهدی سفیر شاه كه به آمریکا خیلی نزدیک بود را نپذیرفته است.
برگرفته از سایت راسخون
از بامداد و اولین ساعات آزادی عبور و مرور، هزاران هزار زن و مرد به سوی مدرسه علوی رفتند تا رهبر از تبعید برگشته و پیروز خود را ملاقات كنند. آنها مشتاقانه منتظر لحظه ای بودند كه او را ایستاده پشت پنجرهای ببینند كه برایشان دست تكان میداد. و دیوار كوچه پشت مجلس، پر بود از جمله ها و پلاكاردهایی نظیر «زیارت قبول» و «بایك بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید».
حیاط مدرسه هر دم از جمعیت پر و خالی می شد و این موج ، لحظه ای از حركت باز نمی ایستاد. در حالی كه همه چشم و گوش به مدرسه علوی داشتند، بختیار هنوز هم سرگرم مصاحبههایش بود.
او دربارهی تشكیل دولت موقت توسط امام گفت: «اگر او می خواهد چنین دولتی در شهر مقدس قم تشكیل دهد اجازه خواهم داد. این جذاب خواهد بود ما واتیكان كوچك خود را خواهیم داشت، اما به طور جدی میگویم به آیت الله خمینی(ره) اجازه تشكیل یك دولت واقعی را نخواهم داد. او نیز ایراد میداند.»
تظاهرات و درگیری همچنان در شهرهای كشور ادامه داشت. شهرهای سمنان و تربت جام در این روز عزادار شهیدان خود بودند.
با کودکان لوسمان چگونه باید رفتار کنیم؟
کودکان موجودات در حال رشد هستند و بر اساس سال های اولیه تربیت میشوند و سبک خاص رفتار را پیدا میکنند که این سبک رفتاری الگویی ثابت و دائمی برای آنها به وجود می آورد و هر خانواده در تربیت شیوه خاص خودر را دارد ک تعیین کننده نحوه ی ارتباطات و برخوردهای آنها نیز می باشد.
کودکانب وجود دارند که را های برقراری ارتباط سالم را نمی دانند،این کودکان بعضا تحت عنوان کودکان لوس نامگذاری میشوند.
چرا کودکان لوس میشوند؟
یکی از دلایل لوس شدن کودکان روش های غیر قابل قبول والدین به لحاظ تربیتی است والدین محبت کننده ی افراطی ک معیار های تربیتی و روش های یادگیری را در نظر نمیگیرند و صرفا با محبت های بی حد و حساب مانع اجتماعی شدن رفتار های کودکان میشوند.چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمی آموزند و نسل های عجول و شخصیت های متزلزل بار خواهند آمد.
آیا میتوان کودکان را اصلاح کرد؟
بله،چنانچه والدین از روش های غیر قابل قبول دست بردارند و در مورد فرزندان خود قوانین تربیتی درستی را اعمال کنند و به شرط آنکه روش های جدید ثابت و مستمر باشند میتوان امید داشت که این روش ها به تدریج موثر واقع شود.
نقش تشویق و تنبیه در تربیت کودک
تشویق و تنبیه دو روش متفاوت تربیتی هستند و بایستی ویژگی هایی داشته باشد تا موثر واقع شود. این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند میتوانند از لوس شدن کودک جلوگیری کنند.
والدینی محبت کننده و در عین حال قاطع باشیم
در مقوله های تربیتی قاطع و جدی بودن به این معناست که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم،به علاوه،اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد. ثبات خلق و ثبات اندیشه و رفتار در والدین ضروری است پس جدی و قاطع بودن به معنای آن است که در اجرای اصول و قوانین خانواده کوشا باشیم.
همه چیز به موقع و در زمان خود بایستی انجام گیرد
چنانچه کودکان از قوانین خانواده پیروی نکنند یا داوری نکات تربیتی و قوانین مورد نظر به کودک بایستی به طور خصوصی صورت گیرد.چنانچه حریم خانواده امنیت و اطمینان لازم را برای کودک فراهم کند او به راحتی میتواند اشتباهات خود را بپذیرد و هر موردی را که به او تذکر داده شود تغییر دهد.در این مورد لازم است به مراحل رشد کودک دقت داشته باشیم و توجه کنیم که آیا کودک برای انتظاری که از او داریم آمادگی لازم را دارد یا خواسته و انتظار ما بالاتر از سن و توان آن است.
نتیجه گیری
روش هایی ک والدین در قبال فرزندان اعمال میکنند از جمله روش های تشویقی و تنبیهی،قوانین و مقررات در خانواده،نحوه ی اجرای قوانین خانواده،انعطاف داشتن،سخت گیری،قاطع و یا تسلیم شونده بودن در ساخت فکری کودکان و رفتار های آنان بسیار موثر است.
منبع:کتاب رفتار درمانی کودک /دکتر محمد جواد قاسم زاده/صفحه 25-26