موضوعات: "یاد ایام" یا "محرم" یا "ربیع الاول" یا "غدیر" یا "صفر" یا "شعبان" یا "رمضان" یا "ذی القعده"
. برنامه رادیویی «کتاب شب» همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی به سیر و سلوک رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه کتابخوانی میپردازد. محتوای این برنامه براساس کتابی با عنوان «من و کتاب» که شامل بیانات امام خامنهای درباره فرهنگ مطالعه است شکل گرفته است. رهبر انقلاب در این مطالب، نکتههای راهگشایی درباره کتابخوانی فرمودهاند که میتواند برای همه و به ویژه جوانان مفید و کاربردی باشد. ازجمله سخنان مشهور معظمله در اینباره عبارت است از: «من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان میافتم، قلباً غمگین و متاسف میشوم.»
براساس این مطالب، برنامه «کتاب شب» در هفت قسمت 20 دقیقهای در گروه اخلاق و زندگی شهروندی رادیو تهران ضبط شده است که از 22 تا 28 آبان، هر شب ساعت 23 و 30 پخش میشود.
گفتنی است، برنامه «کتاب شب» با تغییر رویکرد خود از داستان و قصهخوانی به کتاب و کتابخوانی از شبکه تهران پخش میشود.
سلمان فارسی متعلق به همهی ایران است؛ همهی مردم ایران، همهی فارسیزبانان، همهی کسانی که ستایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم فارس، متوجه آنهاست، مفتخر به جناب سلمانند. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست… نباید گفت سلمان فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسی است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیری برای رسیدن به سرچشمهی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا می برد که پیغمبراسلام بفرمایند:
«سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب اباذر و عمار و مقداد و دیگر صحابیها در مقام تقویم و مقایسه در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند.
بیانات در دیدار مردم کازرون87/2/16
***پاسخ اجمالی - تفصیلی***
نکته اول اینکه گریه انواع و اقسام مختلف دارد و هر گریه و اشکی نشان از غم و اندوه ندارد و منفی و نابهنجار نیست. اگر غم و گریه با علائمی مثل افول سلامتی، کناره گیری اجتماعی ، احساس بی ارزشی، احساس گناه، ایده خودکشی، بیش فعالی بدون هدف، طولانی بودن نشانه های غم و بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی همراه باشد، بیمارگونه و مرض و منفی تلقی می شود. و متقابلا هر خنده ای هنجار نیست و شادی با خنده متفاوت است.
دوم اینکه بحث شهادت از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی. شهادت امام حسین علیه السلام برای خود ایشان یک ارتقا است، عالی ترین حد تکامل است و جشن و شادمانی نیز دارد. اما از نظر اجتماعی، عکس العملی که مردم جامعه در مورد شهید نشان می دهند فقط به خود شهید تعلق ندارد. یعنی فقط نباید به این نکته توجه شود که برای شخص شهید موفقیت و یا شکستی رخ داده است یا نه؟! عکس العمل جامعه مربوط است به اینکه مردم جامعه نسبت به شهید چه موضعی داشته باشند و نسبت به جبهه ی مخالف شهید چه موضعی داشته باشند. اگر به شهادت یک بعدی نگاه کنیم پس باید بپذیریم قاتلی که ایشان را به درجه شهادت رسانده ، باعث شادمانی عده ای به خاطر رسیدن ایشان به مرتبه والا شده و شایسته عقاب نیست!!! مغلطه این سوال، نگاه تک بعدی به واقعه عاشوراست!
سوم اینکه اگر بحث گریه بر امام حسین علیه السلام بحثی جدید و ساخته اجتماع و مردم این زمان بود شاید جای این سوال وجود داشت اما بالعکس اشک بر سید الشهدا علیه السلام یک بحث ریشه دار است و از سنت های مشهور ائمه اطهار(علیهم السلام) . ائمه اطهار علیهم السلام - که در مقام حق الیقین بودند و هیچ غیبی از آنان پوشیده نبود_ علاوه بر توصیه به گریه بر ابا عبدالله ،خود نیز بر این واقعه می گریستند و مجالس سوگواری برپا داشته و به دیگران نیز توصیه می کردند . و شواهد و مستندات در این زمینه بس فراوان؛ از جمله در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام می فرمایند: «من هر صبح و شب بر جدم حسین علیه السلام اشک میریزم و اگر اشکم تمام شود خون گریه می کنم ». آیا آنان از حکمت ها وباطن ماجرای کربلا بی اطلاع بودند؟ به نظر می رسد گریه برابا عبدالله علیه السلام، حکمت های دیگری نیز دارد ، که امامان این گونه آن را به پیروان خود آموزش می دادند .بنابراین جا دارد اینگونه از خود سوال کنیم وقتی معصوم علیه السلام و عظیم ترین و کاملترین شخصیت عالم برای چنین مصیبتی گریه می کنند چرا ما این چنین نکنیم ؟علت این تاکیدات چیست؟ این گریه و اشک چه نوع اشکی است؟
مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمّی دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهی مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسائل اساسی جهان اسلام و با مسائل اساسی کشور آشنا کنید.
این میشود آن مشعل فروزانی که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهی به وجود خواهد آمد؛ حرکت بهوجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثّرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگی و شبیخون نامردانهی دشمن همین است؛
از این بهشدّت نگرانم. میخواهند نگذارند که روحانیون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفکر، در محیطهای مختلف - در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط روستا، در محیط شهر، در محیط کارگاه - کار خودشان را انجام دهند. درست نقطهی مقابل کار آنها، همین کار و مجاهدت فیسبیلاللَّه شماست که با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گیرد: «لم یکن منافسة فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام»
.بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیون تاریخ 78/1/23
دعوت امام از حر و زهیر بن قین و امثال اینها نه برای آن است که شمشیر زنانی بیشتر به جمع لشکر افزوده شود ،بلکه نهضت سرباز زدن ازسایه فرنگ اموی - رومی حرکتی است که حضور چنین افرادی جرات آزاد شدن همه ی مردم را از این فرهنگ در آینده می افزاید تاانسانیت گمان نبرد راه آزاد شدن ازفرهنگ پوچ گرایی وجودندارد و از حیات شیرین معنا افزای علوی به بهانه های واهی دورشود وسیاه روزگار و سیاه روی بماند
گاهی دوستان میگویند این عیب هایی که شما میگویید غربیان دارند ولی کاری نمی توان کرد،
بله اگر حسین را نداشته باشیم هیچ کاری نمی توان کرد ، اباعبدالله الحسین همین سایه یاس وناامیدی و تسلیم در مقابل فرهنگ اموی رابر سرجامعه می دید،بسیاری ازصحابه به امام حسین می گفتند که “آقا کاری نمی شود کرد"،ولی امام نشان دادند که می توان کاری کردحتی اگر به ظاهر همه چیزت را از دست بدهی،
فرهنگ عصیان و سرباززدن از سایه شوم اموی کاری است که ابا عبدالله الحسین به همه تاریخ بشریت هدیه دادند،این ترس ما ازمرگ است که حکومت دیکتاتورها را حفظ می کند نه اسلحه ها ولشکرهایشان
بسیاری از سیاست زدگان روشنفکر آنچنان مرعوب امریکا هستند که می گویند با امریکا یک جوری کنار بیایید که بلایی سر مانیاورد به اینها بایدکفت همین ترسی که دارید بدترین بلایی است که بر سرتان آمده است
حکمت حسینی انسان را در مقابل هیچ چیز مرعوب نمی کندفرهنگ حسین، فرهنگی است که دشمن نمی تواند اسلحه رعبش را به رخ او بکشد اگرآیت الله مدرس رحمت الله علیه درمقابل اولتیماتوم روسیه به نمایندگان مجلس فرمود قبل از مرگ از ترس مرگ نمی میریم ،شاگرد کربلاست.
دیده شده در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها،استاد اصغرطاهرزاده،ص 72-75
امام علی(علیه السلام):
«نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آیا به جای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید؟ و به جای عزت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت میکنم، چشمانتان از ترس در کاسه میگردد، گویا ترس از مرگ عقل شما را ربوده، و چون انسانهای مست از خود بیگانه شده، حیران و سرگردانید. گویا عقلهای خود را از دست داده و درک نمیکنید. من دیگر هیچگاه به شما اطمینان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمیپندارم، شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند. همانند شتران بیساربانی میمانید که هرگاه از یک طرف جمعآوری گردید، از سوی دیگر پراکنده میشوید.
نهجالبلاغه، خطبه 34
پاسخ:
در منابع روایی آمده است: «انه لمکتوب علی یمین عرش الله مصباح هاد و سفینه نجاه»؛ در طرف راست عرش نوشته شده است: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. (اعلام الوری، ص400)
بر این اساس، جا دارد که پرسیده شود؛ چرا از بین ائمه هدی تنها امام حسین(ع) از این لقب برخوردار شدند؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه ائمه(ع) نور واحد هستند و همگی چراغ هدایت به حساب میآیند، اما شرایط زمانه باعث میگردید تا جنبهای از شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک اسم از اسمای الهی گردند.
با توجه به دو مثال میتوان مطلب گفته شده را توضیح داد.
مثال اول: از بین ائمه(ع) تنها امام پنجم(ع) به شکافنده علم (باقر) ملقب است، با اینکه همه امامان معصوم از علم لدنی برخوردار بودند و این نیست، مگر اینکه در زمان و شرایطی که امام پنجم(ع) زندگی میکرد، از سویی نحلهها و افکار جدیدی، بروز کرده و از سویی دیگر، دولت بنیامیه به ضعف گراییده بود. در این فضا و بستر فراهم شده، ضروری بود که اصول مکتب تشیع تبیین شود.
مثال دوم: از بین امامان معصوم تنها امام علی(ع) و امام حسین(ع) از لقب ثارالله (خون خدا یا کسی که ولی دم او خدا است) برخوردارند با اینکه همه آنان به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند و شهادت در راه خدا نصیب آنان شده است. دلیل این امر آن است که از بین امامان تنها خون آن دو امام بر زمین ریخته شد و در آن شرایط، این نحوه از شهادت، بیشترین نقش و تأثیر را در حیات بخشی به اسلام داشته است
اما چرا لقب چراغ هدایت و کشتی نجات تنها برای امامحسین(ع) استفاده شده است، در جواب باید گفت: موقعیت و شرایط امام حسین(ع) یک شرایط ویژه بود. در آن شرایط بنی امیه توانسته بود با تبلیغات مسموم چهره اسلام را واژگون و مسخ نماید. روشن است که چنین اسلامی نمیتوانست هدایتگر انسانها باشد، اسلامی که اجازه میداد خلیفه آن یک انسان شرابخوار و قمار باز و… باشد، اسلامی که تبعیض نژادی و طبقاتی را میپذیرفت، اسلامی که سردمدارانش درحالت مستی بر نماز جماعت حاضر میشدند.
امام آنگاه که از هدف قیام خود سخن میگوید، میفرماید: من نه برای راحتطلبی و وانهادن مسئولیت، به راه افتادهام و نه برای خوشگذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزهام ستمکاری و بیدادگری است و نه تبهکاری، بلکه میخواهم امت جدم را اصلاح کنم (حیاه الامامالحسینبنعلی(ع)، ج2، ص264)
صبح واقعه در خیل دوستدارانش به ظهر حادثه در جمع بیقرارانش غروب بر سر نی باز بین یارانش
«به ذکر و زمزمه چاووش سربهدارانش امیر لشکر انبوه نیسوارانش» چه باک اگر سر نی زلف او رها مانده است
چه باک اگر که سر از پیکرش جدا مانده است قرار بود خدا ماند و خدا مانده است «سری به شیوه رها از تنی که جا مانده است
کنار پیکر معدود بیشمارانش» کسی که روح قدس کرده بود تاییدش همه ملائکه شاگرد درس توحیدش
غروب، زینب از آن سوی دشت میدیدش «به سعی و هروله در پیش، ماه و خورشیدش به اشک و آه به دنبال، باد و بارانش»
اگرچه تشنه ولی تشنگان سقایند اگرچه خسته ولی سربلند و والایند که اهل بیت خدا وارثان زهرایند
«به پای تاول و لبهای تشنه میآیند پیاده در غل و زنجیر یادگارانش» هزار سال گذشته است و آشکار و نهان
هزار سال گذشته است و پیرمرد و جوان هزار سال گذشته است و کودکان و زنان «چو روشنای اذان از چهار سوی جهان
به گوش میرسد آوای سوگوارانش»… حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که عشق از حسین دم زده است
حسین کیست که بر نون و والقلم زده است «قیامتی که به مدحش خدا رقم زده است قصیدهای به بلندای روزگارانش»
شعر از مهدی جهاندار