قدم گرفتن از درب باب الجواد ..
سالهای سال است که عادتم گشته…
لذتی دارد سر خم کردن و راه رفتن از درب ورودی باب الجواد…
آهسته می روی و می روی و می روی….
سرت را بالا می گیری ….
اشک دور چشمانت حلقه زده…
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی…الصدیق الشهید…
آرام میشوی ، چون میدانی و ایمان داری که پاسخ می دهند، سلامت را….
به که چه شیرین است پاسخ از امام گرفتن….ولو آن پاسخ ، جواب سلامی باشد…
تمام وجودت را این حس پر می کند،
قدم هایت برای وصل تند می گردد…
می روی سمت سقا خانه برای اتمام مهمان شدنت …
جرعه ای آب می نوشی، آبی که به انوار و الطاف امام رئوف آمیخته شده….
به چه روح لطیفی ارزانی ات کرده است….
چه خوب مهمانی ای ….
می روی و با جوراب های خاکی نشده می نشینی روی سکویی در صحن انقلاب….
سر بالا می گیری و می گویی…
شرمنده ام کردی مولاجان…
قابل این همه مهر بزرگی چون شما نبوده ام …
من ناقابل کجا و این همه لطف شما….؟؟؟؟
می نشینی و یک دل سیر گریه می کنی….
می نشینی و یک دل پر را خالی می کنی…
مگر می شود دست دراز کنم و امامی چون تو خالی برش گرداند؟
مگر رسم شاه و گدا این است….؟؟
تابش نور خورشید بر ضریحتان چشمم را می زند و یک لحظه به ذهنم خطور کرد که شما شمس الشموسی…
تابش نور شما چه خواهد کرد با چشم و جسم و جان و روحمان…
چه خوب نعمتی در کنارمان می درخشد و ما …..
مولا جان گاهی دلم می خواهد فقط در کنار شما بنشینم و نگاه کنم ..
نگاه کنم این همه عشق را…
این همه مهر را …
این همه قدم هایی که به یمن وجود شما برداشته می شود …
چه پر می کنید کاسه ی گدایی شان را که نرفته دلشان تنگتان می شود و از شما وصلی مجدد می طلبن…
مولا جان کاسه ی گدایی من مدت هاست خالی مانده….
نمی.طلبی آقا جان؟؟
دلنوشته توسط وصال (طلبه حوزه حکیمه)
با سلام
عالی بود.
قلم خیلی زیبایی دارید . موفق باشید.
نظر از: یا زهرا [بازدید کننده]
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
بسیارزیبا بود
خداقوت
نظر از: وصال [بازدید کننده]
از زحمات شما سپاس گذارم
یاعلی
نظر از: وصال [بازدید کننده]
زحمات حضرتعالی و همکاران شما قابل قدردانی ست.
همتتان مضاعف
یاعلی
نظر از: حکیمه سپاهان شهر [عضو]
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
ممنون از دلنوشته های خوبتون
نظر از: یا علی [بازدید کننده]
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
ممنون از دلنوشته های خوبتون
فرم در حال بارگذاری ...