الزامات فرهنگ دینی
دو سه نكته پيرامون ايجاد وضعيت و الزاماتى كه دنبال فرهنگ دینی رفتن براى ما ايجاد مي كند، وجود دارد، كه بايد به اينها توجه كنيم:
نکته اول: سبک زندگی تابع ایمان است
ـ نکتۀ اول اين است كه رفتار اجتماعى و سبك زندگى، تابع تفسير ما از زندگى است: هدف زندگى چيست؟ هر هدفى كه ما براى زندگى معين كنيم، براى خودمان ترسيم كنيم، به طور طبيعى، متناسب با خود، يك سبك زندگى به ما پيشنهاد مي شود.
ـ بدون مكتب و بدون ايدئولوژى نمي توان يك تمدن را به وجود آورد؛ احتياج به ايمان است. اين تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پيشرفت هم خواهد بود؛ و اين مكتب، هدايت كننده و اداره كنندۀ همۀ اينها خواهد شد.
ـ آن كه مكتب توحيد را مبناى كار خودش قرار مي دهد، آن جامعه اى كه به دنبال توحيد حركت مي كند، همۀ اين خيراتى را كه متوقف بر تمدن سازى است، به دست خواهد آورد؛ يك تمدن بزرگ و عميق و ريشه دار خواهد ساخت و فكر و فرهنگِ خودش را در دنيا گسترش خواهد داد.
ـ امروز در محيطهاى روشنفكرى، كسانى هستند با شكلهاى گوناگون، با قد و قواره هاى گوناگون، اينها ما را از شعارهاى مكتبى برحذر مي دارند؛ دوران اوج شعارهاى مكتبى را كه دهۀ 60 است، زير سؤال مي برند؛ امروز هم از تكرار شعارهاى مكتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و مي خواهند در دل ديگران واهمه بيندازند؛ مي گويند آقا، هزينه دارد، دردسر دارد، تحريم دارد، تهديد دارد. نگاه خوش بينانه اين است كه بگوئيم اينها تاريخ نخوانده اند - البته نگاه هاى بدبينانه هم وجود دارد - اينها اگر تاريخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائى كه وجود دارد و همين تمدن مادى غرب كه امروز مي خواهد دنيا را فتح تصرف كند و اين حرف را نمي زدند. بايد بگوئيم اينها بى اطلاعند، تاريخ نخوانده اند.
نکتۀ دوم: سبک زندگی اسلامی و پرهیز از تقلید
ـ نكتۀ دومى در اينجا وجود دارد و آن اين است كه ما براى ساختن اين بخش از تمدن نوين اسلامى، بشدت بايد از تقليد پرهيز كنيم؛ تقليد از آن كسانى كه سعى دارند روشهاى زندگى و سبك و سلوك زندگى را به ملتها تحميل كنند.
ـ امروز مظهر كامل و تنها مظهر اين زورگوئى و تحميل، تمدن غربى است. نه اينكه ما بناى دشمنى با غرب و ستيزه گرى با غرب داشته باشيم - اين حرف، ناشى از بررسى است – ستيزه گرى و دشمنىِ احساساتى نيست. بعضى بمجرد اينكه اسم غرب و تمدن غرب و شيوه هاى غرب و توطئۀ غرب و دشمنى غرب مى آيد، حمل مي كنند بر غرب ستيزى: آقا، شماها با غرب دشمنيد. نه، ما با غرب پدركشتگىِ آنچنانى نداريم - البته پدركشتگى داريم! - غرض نداريم. اين حرف، بررسى شده است.
ـ تقليد از غرب براى كشورهائى كه اين تقليد را براى خودشان روا دانستند و عمل كردند، جز ضرر و فاجعه به بار نياورده؛ حتّى آن كشورهایى كه به ظاهر به صنعتى و اختراعى و ثروتى هم رسيدند، اما مقلد بودند.
ـ علت اين است كه فرهنگ غرب، يك فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودكنندۀ فرهنگهاست. هرجا غربیها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود كردند، بنيانهاى اساسىِ اجتماعى را از بين بردند؛ تا آنجائى كه توانستند، تاريخ ملتها را تغيير دادند، زبان آنها را تغيير دادند، خط آنها را تغيير دادند.
ـ غربیها آنجائى كه توانستند، بنيانهاى فرهنگى و اعتقادى را از بين بردند.
ـ يكى از خصوصيات فرهنگ غربى، عادى سازى گناه است؛ گناه هاى جنسى را عادى مي كنند. امروز اين وضعيت در خود غرب به فضاحت كشيده شده؛ اول در انگليس، بعد هم در بعضى از كشورهاى ديگر و آمريكا. اين گناه بزرگِ همجنس بازى شده يك ارزش! به فلان سياستمدار اعتراض مي كنند كه چرا او با همجنس بازى مخالف است، يا با همجنس بازها مخالف است!
ـ يكى از نكاتى كه بايد در مواجهۀ با دنياى غرب كاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنرى است كه در اختيار غربیهاست. اينها از هنر حداكثر استفاده را كرده اند براى ترويج اين فرهنگ غلط و منحط و هويت سوز؛ بخصوص از هنرهاى نمايشى، بخصوص از سينما حداكثر استفاده را كرده اند.
ـ اينها به صورت پروژه اى يك ملت را تحت مطالعه قرار مي دهند، نقاط ضعفش را پيدا مي كنند، از روان شناس و جامعه شناس و مورخ و هنرمند و اينها استفاده مي كنند، راههاى تسلط بر اين ملت را پيدا مي كنند؛ بعد به فيلمساز، به فلان بنگاه هنرى در هاليوود سفارش مي كنند كه بسازد و مي سازد.
کلید واژه: فرهنگ، فرهنگ دینی، سبک زندگی ، ایمان، تمدن اسلامی، تمدن غربی، تقلید، فرهنگ غربی
منبع: سایت ذی طوی
فرم در حال بارگذاری ...