موضوع: "تلنگر"
هرماه نوری دارد وهرروز نور دارد که مجانی به در خانه آدم می آیند این ماهستیم که باید این نورها راحفظ بکنیم شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد خدا عزیز هستند این ها اگر برنماز ها مراقبت کنند مسئله غیبت وحسن خلق رارعایت کنند این انوارها هرروز به درخانه شان می آیند
منتها ماچه کنیم ؟چرا این انوار راحفظ نمی کنیم؟
ازیکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی (نخودکی اصفهانی ) محشور بود پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند ؟ آن ولی خدا جواب داد ایشان هرچه به دست می آورند نگه می داشت ولی ما انوار راضایع می کنیم شب بلند می شود ونمازشب می خواند صبح می نشیند غیبت میکند نور نماز شب رفت ،بایک حرف تلخ این نورها اربین می رود ،فردا وارد بازارقیامت میشود فکر میکند خیر است تعجب می کند خدایا پس چه شد نمازها ؟ وعمر ه ها ؟ می گویند تودل شکستی ریا کردی زهرزبان ریختی ،
جوان عزیز اگر عروج میخواهی ،می خواهی به جایی برسی ازخانه خودت شروع کن ،دل خواهرت راشکستی برو درستش کن .
جوانانی هستند که محاسن دارند انگشتر دارند عطر تیروز هم می زنند دربیرون هیئت ،ولی درمنزل بری بپرسی هیچ کس ازاوراضی نیست پس برای چه هیئت رفته بود چراجلسه رفته بودی ؟ آقایان حیفتان نمی آیدپدر ها و مادر ها رااذیت میکنید ؟ سیدرضی جامع نهج البلاغه پس ازمرگ مادرش گفت ((بعد ازاین باکدام دست بلاها راردکنم دست مادر که بالا میرود بلا ها ازشما دور میشود حیف نیست سر یک چیزجزئی مادر ر ا می رنجانید.
استاد آیت اله فاطمی نیا،مجله خانه خوبان
شکر صرفا یک رفتار بیرونی وبیان زبانی نیست بلکه حالتی درونی است که باوجود آن هیچ جای گله وشکایتی باقی نمی ماند وانسان شاکر درهرحال خودش راسپاسگزار پروردگار خویش می بیند بنابراین برای آنکه کسی این شکرراتجربه کند بابد از آن چه دارد وازآنچه برایش مقدرشده است رضایت داشته باشد بدون رضایت سپاسی وجود ندارد هر چند الفاظ آن بی شمار برزبان جاری شوند رضایت عمیق درونی شکررامعنا میدهد ثمرات آن رابه بار می نشاند اما احسایس رضایت افزون برآنکه انسان رابه مرتبه شکر رهنمون میکند به خود ی خود نیز آثار مثبتی دارد برای آنکه این آثار رامرور کنید کافی است لحظه ای به آنچه احساس نارضایتی وناخرسندی برسرما می آورد بیندیشیم . نارضایتی ممکن است درموارد مشخصی ودرمقایسه باتوانایی های خویش عامل وانگیزه حرکت وتلاش شود وباید ازآن درجای خود سود جست اما نارضایتی عمومی ازتقدیر الهی وشرایطی که خارج ازاراده ما ترتیب می یابند نه تنها عامل حرکت نمیشود بلکه به سرخوردگی .خشم ونفرتی فروخورده وپنهان منجر خواهد شد که تمام زیبای ها وداشته های نقدزندگی رانیز ازجلوه ورونق می اندازد بنابراین بخش مهمی ازلذت زندگی دراحساس رضایت نهفته است . رضایت ازیک جهت به ارتباط شما وپروردگارتان مربوط است وباعث حفظ اصلاح وتقویت این رابطه پربرکت می شود امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرموده اند :
(چگونه مِؤمن ،مؤمن باشد با آنکه ازقسمت مقدر خود ناراضی باشد ووضعیت خود راحقیر بپندارد درصورتی که حاکم بالای سر اوخداست ومن ضامنم برای کسی که جز رضایت از خدا دردلش خطور نکند دعایش به درگاه خدا مستجاب شود)(الکافی ،ج 3،ص162)
رضایت نشانه ایمان شماست واین ضامن برکتی ازبین نرفتنی درمعیشت شما خواهد بود فرد باایمان اگرچه برای رفع مشکلاتش می کوشد اما ازوضعیتی که دارد گلایه مند وشاکی نیست .همان چه که دارد بهترین است وکوشش اوجزئی ازهمین وضعیت است که مطلوب است .
ازسوی دیگر رضایت اززندگی به شما دیدگاهی مثبت وروشن نسبت به هستی وآینده می بخشد به این ترتیب نه تنهابه رکود وخمودگی وتنبلی منجر نمی شودکه بر شور ونشاط وسرزندگی شما می افزاید این رضایت از سرخستگی وناچاری وضعف نیست این رضایت تن دادن ذلیلانه نیست بلکه پذیرش خویش وشرایط خویش درجست وجوی جوهر زندگی درلحظه لحظه های اکنون است راستی کسانی که عمر خود رادر مقایسه خویش بادیگران وجست وجوی زندگی درآرزوها وآینده ای وهم آلود صرف می کنند حتی اگر به آنچه می خوا هند برسند هرگز به این رضایت دست خواهند یافت ؟
حتی آینده رادررضایت امروزباید جست چنان که خداوند درباره مجاهدین راه حق فرمود:
اگر به آنچه خدا وپیامبرش به آنان داده راضی باشند وبگویند،خداوند برای ماکافی است وبه زودی خدا ورسولش ازفضل خود به ما میبخشد ماتنها رضای اورا می طلبیم برای آنها بهتراست .(توبه 59)
منبع :مجله خانه خوبان ،شماره85
وقتی ازقناعت سخن می رود چه احساسی به شما دست می دهد ،وچه نوع زندگی درذهن شما مجسم می شود،
خیلی از مردم احساس خوشایندی نخواهند داشت ونمی توانند زندگی باقناعت رابه عنوان یک زندگی شایسته بپذیرند چرا؟
چون تصویری که ازقناعت درذهن آن ها وجود دارد یک تصویرجعلی است وربطی به حقیقت ندارد قناعت عقب ماندگی ودر جازدن نیست بلکه نگرش وروحیه ای است که انسان رابه سوی احساس رضایت ولذت بردن ازنعمت زندگی سوق میدهد درحقیقت رضایت ونتایج ارزشمند آن وقتی به دست خواهد آمد که قبل ازآن راه به سرزمین پربار قناعت برده باشیم بیشتر داشتن وتلاش برای بدست آوردن به خودی خود بدنیست ونه تنها ازآن نهی نشده بلکه به توسعه دادن امکانات زندگی نیز توصیه شده است امااین نباید تبدیل به زیر بنا ورویکرد اصلی شما در زندگی تان بشود خط اصلی زندگی شما داشته ها ی فعلی است هیچ چیز نباید مانع ازخردسندی تان ازداشتن این نعمت ها شود قناعت یعنی بیش از نداشته ها به داشته هایت بیندیش ،می دانید چرابرای اغلب انسان ها چشم برداشتن ازنداشته ها دشواراست ؟ احتمالا مهم ترین دلیل این است که معنای زندگی و آرامش درونی خویش را در آن ها جست وجو می کنند این
یک راه کار ساده اما فوق العاده بااهمیت است . وقتی که دریابیم به دست آوردن این نداشته ها چیزی برما نمی افزاید به آنچه داریم قناعت میکنیم اگر گفته اند ((هیچ گنجی چون قناعت نیست ))به همین دلیل است آنکه درجایگاه قناعت قرار می گیرد به هیچ ثروت مادی نیازندارد وازاین جهت ازهمه ثروتمندان وسرمایه داران بی نیاز تر است . امام صادق (علیه السلام)فرمودند:
((آگر فرد قانع قسم بخورد که ما لک دنیا و آخرت است خدا اورابه دلیل بزرگی جایگاه قناعت تصدیق می کند وچرابنده به آنچه خدا قسمت نموده قناعت نکند درحالی که خدا فرمود من معیشت دنیایشان را بینشان تقسیم نمودم وهر که به آنچه قسمتش شده قناعت کند ازدغدغه وسختی ورنج آسوده شود ))
آنچه گفته شد بخشی از تاثیر قناعت برزندگی شماست این منش علاوه براین سامانی که به روح وجان شما میدهد ثمرات مثبت اقتصادی نیز خواهد داشت واین چیزی است که اهل حرص وطمع هزگز تصورش راهم نمی کنند تاثیر مادی قناعت ازجهتی چندان هم نباید عجیب ودور از انتظار باشد چراکه قناعت به معنای صحیحش ازهزینه های شما می کاهد نه ازکارو تلاش وبدست آوردن در آمد
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند:
((هرکه به حلال اندک خشنود باشد هزینه اش سبک شود )) اما تاثیر قناعت وترک حرص برروزی شما می افزاید این فرمایش امیرالمؤ منین (علیه السلام )ممکن است به رابطه ای معنوی وباطنی بین قناعت ورزق اشاره داشته باشد امابراساس اسباب ملموس مادی نیزمی توان مشاهده کرد که چگونه افرادی که حرص وطمع بیشتری داشته اند ازرزق طبیعی خودنیز بازماندند وآنچه راکه داشتند به باد دادند درمقابل اهل قناعت که با آرامش وصبر ومدارا اندک اندک پیش رفتند وبدون آنکه با بلند پروازی رنجشی بیافریدند ورنج بیهوده ای برخود ودیگران تحمیل کنند معیشت خود راسامان دادند .
بر گرفته از مجله خانه خوبان،شماره 85
مردی از اهل حبشه نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: یا رسول الله! گناهان من بسیار است، آیا درِ توبه به روی من باز است؟
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: آری! راه توبه بر همگان هموار است. تو نیز از آن محروم نیستی.
مرد حبشی از نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) رفت. مدتی نگذشت که بازگشت و گفت: یا رسول الله! آن هنگام که معصیت میکردم، خداوند مرا میدید؟
پیامبر(ص) فرمود: آری! میدید.
مرد حبشی آهی سرد از سینه بیرون داد و گفت: توبه، جرم گناه را میپوشاند. چه کنم با شرم آن؟!
در دم فریادی کشید و جان داد…
کیمیای سعادت، ص654
… خيال ميكنيد كه دليل پنهان بودن قبر حضرت زهرا(س) فقط به خاطر تنفر از قاتلين حضرت بود؟
اکنون هزار و چهارصد سال است كه از آن قضيه گذشته است و قاتلين حضرت زهرا(س) در عذاب جهنم گرفتارند. پس چرا باز هم قبر حضرت پنهان است؟
حضرت زهرا(س)ميفرمايد: من از نفس اماره و سركش خود شما رنج ميبرم، قبر خود را پنهان كردهام تا فقط آنكس كه لياقت ديدار مرا دارد، مرا با چشم دل ببيند. لذا ميفرمايد مرا دردلهايتان زيارت كنيد. دلهاي خود را تزكيه نماييد.
حضرت(س) ميخواهد در دل شيعيان خود معجزه كند.
حواستان را جمع كنيد، درمجلس حضرت زهرا(س) دنبال چه ميگرديد؟ مجلس حضرت زهرا(س) حرم است. اكنون درحرم هستید، آيا حتماً بايد طلا و جواهر و آينهكاري ببينيد تا باور كنيد كه در حرم هستيد؟ اكنون داخل حرميد، در كنار ضريح هستيد، از در داخل شدي سلام كن، با خضوع و حضور و توسل داخل شو، صدقه بده، حلاليت بطلب…
منبع: برگرفته از كتاب “كشتي نجات” تألیف استاد زاهدی
آن که نیت گناه کرده است، هرچند که به فعل آن دست نیافتهاست، دل را از دست داده است. و اگر به فعلش هم دست یافت، فقه براى او حکمى دارد.
سارق که به نیّت سرقت از خانهاش بیرون شد، و به هدف پلیدش نرسید، احکام سارق بر او جارى نیست، و لکن عذابى و نکالى شدیدتر از قطعِ ید بر جان خود وارد نموده است:
«وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ» (بقره:284) اگر آنچه را که در نفس شما است، آشکار کنید، و یا پنهان بدارید، خداوند شما را بدان محاسبه میکند.
امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه به گناه نکنید که کوچک است، ببینید گناهِ چه کسى را میکنید.
علماى ما فرمودهاند: همه گناهان ذنوب کبیرهاند، و صغیره، به قیاس و نسبت بعضى از آنها با بعضى دیگر است.
منبع: مجموعه مقالات،چاپ پنجم،صفحه28
شما چی دارین بگین؟؟؟؟؟؟؟