و رسيد زمان شهادت جوانترين امام، امامي که لقبش جواد بود و بسان اجدادش، «جود» قطره اي بود از درياي کرمش و «علم» غنچه اي بود از دارايي اش. در غريبيِ جوان ترين شمع هدايت، نهمين اختر امامت، همين بس که قاتل او همسرش ام فضل دختر مأمون بود؛ و چه غريبانه جان سپرد. جان عالمي به فدايش.
اين امام همام، 16سال امامت کردو در سن 8 سالگي به امامت رسيد، گويند مگر ممکن است در چنين سني، طفلي امام همگان شود؟
خداي تعالي درباره حضرت يحيي در قرآن کريم فرموده است:(سوره مريم/آيه12)
و ما به يحيي در حالي که کودک بود حکم نبوت را عطا کرديم.
و در آيه ي ديگر در اين سوره در شأن حضرت عيسي چنين مي فرمايد:(سوره مريم/آيه29و30)
(حضرت عيسي در آغوش مادر و در نوزادي چنين گفت:)همانا من بنده خدا هستم که خدا به من کتاب عنايت کرده و مرا نبي قرار داده است.
پس اعطاي نبوت به کودک در مقام تدبير الهي چيزي عجيب نيست و هر آنچه خواهد، آن شود، ملاک الهي سن و سال نيست ملاک، علم و تقواست.
امام جواد(علیه السلام):
هر كه به خواستگاري دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتداري او مطمئن مي باشيد با او موافقت كنيد وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگي در روي زمين خواهيد شد.
اي امام زيبايي ها و زيباي عالم خلقت، بااخلاق و بااخلاص ترين موجود هستي! دستمان بگير و هرآنچه صلاحمان در آن است با جود خود به ما عطا فرما.
حجت الاسلام والمسلمين هادي چراغپور،جامعه علميه اميرالمؤمنين عليه السلام،سایت www.jea.ir
از درب باب الجواد وارد می شوم و دست بر سینه می گذارم و سلامتان می دهم. ..
این بار حسم حس همیشه نیست…
این بار وقتی پاهایم می لرزد و همزمان اشک دور چشمانم حلقه می زند در دلم آهسته می گویم ، امشب شب شهادت دردانه ی شماست ،قدم هایم را از درب باب الجواد گرفته ام ،بی دلیل نیست ،هر قدمم ذکری ست تا خورشید نگاه رئوف تان را برمن بتابانید…
سرم را پایین می اندازم و آهسته قدم برمی دارم برای تسلیت به پدری که جوانش را داغدار است شما که مثل همیشه آرامش جانم وروانم هستید، ودرد هایم راطبیبی رئوف و مهربانید چه کنم که حالا قلبتان آلام دردهاست ،اندوهگین از نامردمانی که ولایت زمانشان را ،امامشان را چگونه و چطور به شهادت رساندند،شرمنده ام از خودم از مردمانم از همه آنانی که شما را نشناختیم وبه مرگ جاهلیت مرده ایم آری قلبهایمان مرده است و خبر نداریم.
ولی امشب آمده ام قسمتان دهم به جان جوادتان ،جوانتان ،بر من جا مانده نگاهی ،که به آهی بند است تمام بودنم …
گویا بند بند وجودم به شما محتاج است و پود هستی ام گرفتار تار نگاه شما گشته و معنا گرفته است..
چگونه می شود در چنین شبی قسمتان دهم به جان جوادی که جانتان بود و اجابت ننمائید این تهی بودن دستانم را…
مولا جان خسته ام ..
خسته ام از تمام این نداشتن ها. .
از تمام این پابندها،از تمام غفلت ها از تمام بی معرفتی ها..
گویا این جسم و جانم در سلولی تنگ گرفتار شده اند که جز سیاهی دیوار رنگی را نمی بینند …
چگونه این مرغ باغ ملکوت را پر پروازی دهم برای وصل یار…
چگونه می شود اندر خم یک کوچه ماندن و پر نگشودن..
مولا جان….دستم را بگیرکه فراوان محتاجم
دلنوشته از وصال (طلبه حوزه حکیمه)
بازدید فرمانده کل قوا از نمایشگاه صنعت دفاعی و دیدار با مسئولان و متخصصان وزارت دفاع
حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) امروز (چهارشنبه) میزبان نمایشگاه دستاوردهای صنعت دفاعی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بود و حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا بیش از دو ساعت از فناوریهای پیشرفته، بومی و دانشبنیان که محصول تلاش، ابتکار و دانش محققان و متخصصان داخلی است و اثر مستقیمی بر افزایش توان رزمی نیروهای مسلح دارد، بازدید کردند.
در این نمایشگاه، دستاوردهایی در زمینهی طراحی و ساخت انواع سامانهها و تجهیزات پیشرفتهی «موشکی»، «راداری»، «دریایی»، «اپتیکی»، «زرهی»، «پهپاد» و «مراکز ارتباطاتی» به نمایش گذاشته شد.
گزارش از تواناییها و تولیدات سامانههای پدافند موشکی در «بُردهای کوتاه، متوسط و بلند» بخش اول این نمایشگاه بود.
بخش «انواع سونارهای پیشرفتهی شناورهای سطحی» که بهدست متخصصان وزارت دفاع طراحی و ساخته شده است، غرفهی دیگری بود که مورد بازدید فرمانده کل قوا قرار گرفت.
كاسبى بود در بازار كاشان كه به شاگرد خود مى گفت: اگر مشترى آمد و قيمت جنس را پرسيد و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بينداز تا من دست به چنين كارى نزنم. قرار ما اين است اگر اين كار را كردى نصف مغازه ام را به تو مى دهم و اگر در برابر انحراف و عمل شيطانى من سكوت كنى؛ اخراجت مي كنم .
ولی در مقابل
شخصي به دوستش گفت : در نزديكي خانه ي ما كوهي است كه هر چه مي گويي تكرار مي كند ،مثلا اگر بگويي: حسين . مي گويد: حسين حسين حسين حسين …
دوستش كه مي خواست كم نياورد گفت : اين كه چيزي نيست . كوه كنار خانه ي ما ؛ اگر بگويي حسين . مي گويد: كدام حسين
بعضي از انسانها مفت مفت ، دروغ مي گويند ،بدون اينكه چيزي بدست بياورند
منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد 2)، صفحه:111 .کانال یاسین دره بید
ازدواج، صرفاٌ برای ارضای غرایز جنسی و بقای نسل نیست؛ بلکه فواید متعدد دیگری نیز دارد:
1ـ حفظ دین: ازدواج، انسان را از آلودگیها دور میکند و میتواند نیمی از دین او را حفظ کند (ر.ک: ص 36)
2ـ افزایش ایمان: کسی که ازدواج کند، افزون بر حفظ دین میتواند ایمان خود را فزونی بخشد. بر اساس فرمودهی رسول رحمت صلیاللهعلیهآله فرد متأهل، خدا را پاک و پاکیزه ملاقات میکند.
امام صادق علیهالسّلام فرمود:
دو رکعت نماز متأهل، از هفتاد رکعت نماز مجرد بهتر است.
بر اساس سخنی از امام باقر علیهالسّلام دو رکعت نماز متأهل، از روزهداری و شبزندهداری مجرد پربهاتر است.
من فیلمی که دیشب از مرحوم رجایی گذاشته بودند و منزلش را نشان میدادند دیدم[…] وقتی بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده یا یک نفر نخستوزیر است، آقا منزلش آن طوری است و وضع عادیاش این طوری است، این دیگر نمیشود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او نمیگیرند. آن باید بترسد که میخواهد چپاول کند و میخواهد یک حکومت کذایی بکند، آن باید بترسد. اما رجایی (خدا رحمتش کند ) و امثال اینها و باهنر و اینهایی که ما از دست دادیم، که اینطور نبودند که زندگیشان جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود؛ خاضع بشوند پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگویی کنند به مردم.
این یک عنایتی است که خدای تبارک و تعالی به این ملت کرد، و از خود مردم، از خود این تودهها، از بازار ـ نمی دانم ـ از کوچهها و خانهها، افراد منبعث شدند و حکومت تشکیل دادند، میدانند که بازار وضعش چهجوری است. وقتی که از بین خود مردمی که مرفه نیستند، اینها آمدند و خودشان هم نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم میتوانند برسند.
دیده شده در صحیفه امام؛ ج16؛ ص445 | جماران؛ 7 شهریور1361
ارزش آقای رجایی، ارزش آقای باهنر، ارزش آقای بهشتی و ارزش این ائمه جمعة مظلوم ما به این نبود که یک ـ مثلاً ـ دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت میکردند، مردم احساس کرده بودندکه اینها برای آنها دارند خدمت می کنند.
دیده شده درصحیفه امام؛ ج16؛ ص45 ،جماران؛ 7 شهریور1361